کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زکاره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زکاره
/zakāre/
معنی
خیره؛ خیرهسر؛ ستیزهکار؛ لجوج.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زکاره
فرهنگ فارسی معین
(زَ رِ) (ص .) خیره سر.
-
زکاره
لغتنامه دهخدا
زکاره . [ زَ رَ / رِ ] (ص ) مردم خیره و ستیزه کار و لجوج را گویند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). مرد خیره ٔ ستیزه جو. (از انجمن آرا) (از آنندراج ). ستیهنده و قیل به ازای فارسی . (شرفنامه ٔ منیری ). ژکاره . خیره سر ستیزه کار. لجوج . (فرهنگ فارسی معین )....
-
زکاره
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹ژکاره› [قدیمی] zakāre خیره؛ خیرهسر؛ ستیزهکار؛ لجوج.
-
واژههای همآوا
-
ذکاره
لغتنامه دهخدا
ذکاره . [ ذِ رَ ] (ع اِ) ج ِ ذَکَر. شرمهای مردان .
-
جستوجو در متن
-
لجوج
واژگان مترادف و متضاد
تخس، جسور، خودراءی، خودسر، خودکامه، خیرهسر، زکاره، ستیزهجو، ستیزهکار، ستیهنده، کلهشق، گستاخ، مستبد، معاند، یکدنده