کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زپرتی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زپرتی
معنی
(زِ پِ) (ص .) (عا.) سست ، ناتوان ، بی دوام .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
flimsy, gimcrack, jerry-built, old, unsubstantial
-
جستوجوی دقیق
-
زپرتی
فرهنگ فارسی معین
(زِ پِ) (ص .) (عا.) سست ، ناتوان ، بی دوام .
-
زپرتی
لغتنامه دهخدا
زپرتی . [ زِ پ ِ ] (ص ) (در تداول عامه ) فرسوده . کم استقامت .
-
زپرتی
لهجه و گویش تهرانی
فکسنی، از هم پاشیده.
-
واژههای مشابه
-
زِپِرتی
لهجه و گویش تهرانی
سست و بی حال،بی ارزش، بی بنیاد،پیزُری
-
واژههای همآوا
-
زِپِرتی
لهجه و گویش تهرانی
سست و بی حال،بی ارزش، بی بنیاد،پیزُری
-
جستوجو در متن
-
افندی پیزی
لهجه و گویش تهرانی
زپرتی ،بی زور
-
بیزور
واژگان مترادف و متضاد
بیقوت، زپرتی، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار ≠ پرتوان، توانمند، زورمند، قوی
-
فزرتی
فرهنگ فارسی معین
(فِ زِ)(ص نسب .)(عا.)زپرتی ؛ سست ، بی مقاومت ، ناقابل .