کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زَّبُورِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زَّبُورِ
فرهنگ واژگان قرآن
کتابي که مشتمل بر حکمتها و مواعظ باشد (در قرآن به کتاب حضرت داوود علي نبينا وعليه السلام اطلاق شده و زبور مشتمل بر پيشگوييها و حمد و تمجيد و دعا بوده است )
-
واژههای مشابه
-
زبور
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نوشته ، کتاب . 2 - نام کتاب حضرت داوود از پیامبران بنی اسرائیل .
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (اِخ ) نام جد محمدبن عبداﷲبن زیاد زبوری ، و او را بمناسبت نام جدش زبوری نامند. (از لباب الانساب سمعانی ). رجوع به زبوری شود.
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (ع اِ) زبان جرهم بن فالج و فرزندان او. و ایشان دومین قومند که در «عربه » با زبانی جدید سخن گفتند. یاقوت گوید: دومین زبانی که خداوند بشر را بدان زبان گویا کرد، زبان زبور است . نخستین قومی که بدین زبان متکلم شدند. بنوجرهم بن فالج بودند. جر...
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (ع ص ، اِ) نبشته . فعول است بمعنی مفعول . ج ، زبر ککتب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کتاب بمعنی مزبور یعنی مکتوب . ج ، زبر. (اقرب الموارد). نبشته . (دهار) (شرفنامه ) (غیاث اللغات ) (شرح قاموس ) (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ...
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زُ ] (ع اِ) کتابها. ج ِ زِبْر، بمعنی کتاب . (از اقرب الموارد). نبشته ها. ج ِ زبر، نبشته . (منتهی الارب ). جمع زبر است بمعنی مزبور و بدین معنی است قراءة حمزه آیت : «و آتینا داود زبوراً» (قرآن 163/4) را به ضم «ز». (اقرب الموارد). جمع زبر. (دهار...
-
زبور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از عبری] zabur کتاب آسمانی داوود (از انبیا و پادشاهان بنیاسرائیل)؛ مزامیر.
-
واژههای همآوا
-
زبور
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ معر. ] (اِ.) 1 - نوشته ، کتاب . 2 - نام کتاب حضرت داوود از پیامبران بنی اسرائیل .
-
ذبور
لغتنامه دهخدا
ذبور. [ ذُ ] (ع اِ) ج ِ ذِبر.
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (اِخ ) نام جد محمدبن عبداﷲبن زیاد زبوری ، و او را بمناسبت نام جدش زبوری نامند. (از لباب الانساب سمعانی ). رجوع به زبوری شود.
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (ع اِ) زبان جرهم بن فالج و فرزندان او. و ایشان دومین قومند که در «عربه » با زبانی جدید سخن گفتند. یاقوت گوید: دومین زبانی که خداوند بشر را بدان زبان گویا کرد، زبان زبور است . نخستین قومی که بدین زبان متکلم شدند. بنوجرهم بن فالج بودند. جر...
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زَ ] (ع ص ، اِ) نبشته . فعول است بمعنی مفعول . ج ، زبر ککتب . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کتاب بمعنی مزبور یعنی مکتوب . ج ، زبر. (اقرب الموارد). نبشته . (دهار) (شرفنامه ) (غیاث اللغات ) (شرح قاموس ) (تاج العروس ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ...
-
زبور
لغتنامه دهخدا
زبور. [ زُ ] (ع اِ) کتابها. ج ِ زِبْر، بمعنی کتاب . (از اقرب الموارد). نبشته ها. ج ِ زبر، نبشته . (منتهی الارب ). جمع زبر است بمعنی مزبور و بدین معنی است قراءة حمزه آیت : «و آتینا داود زبوراً» (قرآن 163/4) را به ضم «ز». (اقرب الموارد). جمع زبر. (دهار...