کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زَّانِي پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زَّانِي
فرهنگ واژگان قرآن
مرد زناکار
-
واژههای مشابه
-
زانی
واژگان مترادف و متضاد
بدکار، زناکار، فاسق
-
زانی
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِفا.) زناکار. ج . زناة .
-
زانی
لغتنامه دهخدا
زانی . (ع ص ) مرد زانی . (اقرب الموارد). مرد زناکننده . زناکار. غتفره . (ناظم الاطباء). مردی که با زنی بدون نکاح جماع کند که نام آن زنا است . (فرهنگ نظام ). و رجوع به زان و زناة و زناشود. || مجازاً روزگار. دهر : فرزند بسی دارد این دهر جفاجوی هر یک بد...
-
زاني
دیکشنری عربی به فارسی
ادم زاني , مرد زناکار
-
زاني
دیکشنری عربی به فارسی
زاني با محارم , وابسته به جفت گيري جانوران از يک جنس
-
زانی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی] zāni زناکننده؛ زناکار؛ کسی که از راه حرام با جنس مخالف خود مقاربت کند.
-
ادم زانی
دیکشنری فارسی به عربی
زاني
-
زانی با محارم
دیکشنری فارسی به عربی
زاني
-
جستوجو در متن
-
مرد زناکار
دیکشنری فارسی به عربی
زاني
-
وابسته به جفت گیری جانوران از یک جنس
دیکشنری فارسی به عربی
زاني
-
مسافح
واژگان مترادف و متضاد
زناکار، زانی ≠ زانیه
-
profligates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
عصبانی می شود، ولخرج، زانی