کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زِلُّ پل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زُل و زُل
فرهنگ گنجواژه
خیره نگریستن، خیره نگاه کردن.
-
زل زدن
لغتنامه دهخدا
زل زدن . [ زُ زَ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، با چشمی ثابت و بی حرکت به چیزی دیدن . بِربِر نگاه کردن . زُل کردن چشم . زُل زُل به چشم کسی دیدن . (از یادداشتهای بخط مرحوم دهخدا).
-
اله زل
لغتنامه دهخدا
اله زل . [ اِ ل ِ زِ ] (اِخ ) نام دهستانی در هنو از کشور بلژیک که دارای 4400 تن سکنه است .
-
زِل بریدن
لهجه و گویش بختیاری
zel boridan به چیزى خیره شدن.
-
زِلِّ سُو
لهجه و گویش بختیاری
zell-e sov ستاره درخشان صبح.
-
زِل آفتاب
لهجه و گویش تهرانی
تیغ آفتاب
-
زُل زدن
لهجه و گویش تهرانی
خیره شدن
-
زل و زنده
لغتنامه دهخدا
زل و زنده . [ زِ ل ُ زِدَ / دِ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) در هشتادسالگی زل و زنده است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). در تداول ، سرخوش و توانا و عاری از ناتوانی و شکستگی . سرزنده .
-
آفتابِ زال،()زِل
لهجه و گویش تهرانی
آفتاب شدید
-
زَل،زله،زهله
لهجه و گویش تهرانی
جرئت، زهره، زَهلَش آب شد- زهرهاش ترکید
-
زِلّ و بِلّ
فرهنگ گنجواژه
زرنگ،شاد و سرزنده و چالاک.
-
زَل و زیبا
فرهنگ گنجواژه
زیبا.
-
زَل و زیمبو
فرهنگ گنجواژه
وسائل زیادی.
-
زِل و ناموس
فرهنگ گنجواژه
ناموس؟
-
جستوجو در متن
-
پل زنگوله
لغتنامه دهخدا
پل زنگوله . [ پ ُ ل ِ زَل َ ] (اِخ ) میان کندوان و چالوس نزدیک آغاز جنگل .