کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زَهره و زَنبغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cholecystectomy
زَهرهبرداری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] برداشتن کیسۀ صفرا با عمل جراحی
-
cholecystectasia
زَهرهفراخی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] بزرگ شدن یا اتساع مزمن کیسۀ صفرا
-
cholecystography
زَهرهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] عکسبرداری از زَهره با پرتوِ ایکس
-
زهره باختن
فرهنگ فارسی معین
(زَ رِ. تَ) (مص ل .) بسیار ترسیدن .
-
زهره رخ
فرهنگ فارسی معین
(زُ رِ. رُ) [ ع - فا. ] (ص مر.) دارای چهره ای مانند زهره ، ناهید رخسار، زهره - جبین .
-
زهره ساز
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص مر.) خوش - خوان .
-
زهره طبع
فرهنگ فارسی معین
( ~. طَ) [ ع . ] (ص مر.) خوش منش .
-
پیل زهره
لغتنامه دهخدا
پیل زهره . [ زَرَ / رِ ] (ص مرکب ) دارای زهره ٔ فیل . پردل . شجاع .
-
زهره ٔ اسیوس
لغتنامه دهخدا
زهره ٔ اسیوس . [ زَ رَ / رِ ی ِ اَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اسیوس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به اسیوس شود.
-
زهره ٔ زمین
لغتنامه دهخدا
زهره ٔ زمین . [ زُ رَ / رِ ی ِزَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) آزاددرخت ، درختی است که به گرگان زهره ٔ زمین گویند... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ،یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زهر زمین شود.
-
ام زهره
لغتنامه دهخدا
ام زهره . [ اُم ْ م ِ زُ رَ ] (اِخ ) زن کلاب بن مرة بود. (یادداشت مؤلف ).
-
زهرة مخملية
دیکشنری عربی به فارسی
گل هميشه بهار , گل جعفري
-
زهرة نجمية
دیکشنری عربی به فارسی
ستاره , گل ستاره اي , مينا , گل مينا
-
چش زهره
لهجه و گویش تهرانی
زهر چشم ،نَسَق
-
چشم زهره رفتن
دیکشنری فارسی به عربی
خطر