کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
هزور
لغتنامه دهخدا
هزور. [ هََ زَوْ وَ ] (ع ص ) سست . (منتهی الارب ).
-
زعوری
لغتنامه دهخدا
زعوری . [ زَوُ ] (ص نسبی ) از انتسابات اجدادی است . (سمعانی ).
-
پور طهماس
لغتنامه دهخدا
پور طهماس . [ رِ طَ ] (اِخ ) مراد زو میباشد از پادشاهان پیشدادی : ندیدندجز پور طهماس زوکه فر کیان داشت و فرهنگ نو.فردوسی .
-
عزون
لغتنامه دهخدا
عزون .[ ع ُزْ زو ] (اِخ ) از اعلام است . (از منتهی الارب ).
-
زواق
لغتنامه دهخدا
زواق . [ زَوْ وا ] (ع ص ) مصور و نقاش . (ناظم الاطباء).
-
زوجی
لغتنامه دهخدا
زوجی . [ زَ / زُو] (ص نسبی ) منسوب به زوج و منکوح . (ناظم الاطباء).
-
زور
لغتنامه دهخدا
زور. [ زِوْ وَ ] (ع اِ) سید و مهتر. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مزوری
لغتنامه دهخدا
مزوری . [ م ُ زَوْ وَ] (حامص ) حالت و چگونگی مزوَّر. رجوع به مزور شود.
-
جزوجزو
لغتنامه دهخدا
جزوجزو. [ ج ُزْوْ ج ُزْوْ ] (ق مرکب ) پاره پاره . بخش بخش . قسمت قسمت . جزٔجزء. کم کم : کوه اگر جزوجزو برگیرندمتلاشی شود بدور زمان .سعدی .
-
الباب
لغتنامه دهخدا
الباب . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ لُب ّ. (منتهی الارب ) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) : زو دیو گریزنده و او داعی انصاف زو حکمت نازنده و او منهی الباب . خاقانی .|| ج ِ لَبَب . (منتهی الارب ).
-
گرادیسکا
لغتنامه دهخدا
گرادیسکا. [ گ ِ ] (اِخ ) شهری است در ایتالیا (ونیسی ) واقع در ساحل ایسون زو . دارای 2700 تن سکنه است .
-
زواک
لغتنامه دهخدا
زواک . [ زَوْ وا ] (ع ص ) نیک جنبان و متحرک در رفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زوپشیمان
لغتنامه دهخدا
زوپشیمان . [ پ َ ] (ص مرکب ) آنکه زود شرمنده شود. (آنندراج ). رجوع به زو (زود) و پشیمان شود.
-
زوج یا فرد
لغتنامه دهخدا
زوج یا فرد.[ زَ / زُو ف َ ] (اِ مرکب ) بمعنی جفت یا طاق و آن نام بازیی است . (آنندراج ). رجوع به جفت یا طاق شود.
-
زور
لغتنامه دهخدا
زور. [ زُوْ وَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ زائر. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). رجوع به زائر شود.