کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زؤد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
دل نازک
لغتنامه دهخدا
دل نازک . [ دِ زُ ] (ص مرکب ) نازکدل . که زود رنجد. که زود غمگین شود. که زود گرید. که زود ملول شود. که زود اندوهمند گردد. رقیق القلب . لین الفؤاد. (یادداشت مرحوم دهخدا). سریعالتأثر. زودرنج .
-
قریب الوقوع
فرهنگ واژههای سره
زود هنگام
-
عن قریب
فرهنگ واژههای سره
به زود
-
زى
لهجه و گویش بختیاری
zi زود.
-
شلاقی
لهجه و گویش تهرانی
زود
-
پگاه
فرهنگ نامها
(تلفظ: pegāh) صبح زود ، سحر؛ (در قدیم) هنگام صبح زود .
-
بگاه
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹بگه، پگاه، پگه› [قدیمی] begāh ۱. زود.۲. سر وقت.۳. صبح زود.
-
پگاه
فرهنگ فارسی معین
(پِ) (ق مر.) 1 - صبح زود. 2 - زود.
-
frequent
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکرر، تکرار کردن، رفت و آمد زیاد کردن در، تکرار شونده، زود زود، بسیار رخ دهنده
-
irascible
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرخاشگر، سودایی، تند طبع، زود خشم، اتشی مزاج، زود غضب
-
غضوب
دیکشنری عربی به فارسی
زود خشم , اتشي مزاج , زود غضب , تند طبع , سودايي
-
betimes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاهی اوقات، در اولین فرصت، صبح زود، زود، بهنگام، بموقع
-
زودخیز
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) [قدیمی] zudxiz ۱. آنکه زود از جا برخیزد.۲. کسی که صبح زود از خواب بیدار شود.
-
rareripe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
rareripe، انگور زود رس، میوه یا گیاه زود رس
-
راه به راه
لهجه و گویش تهرانی
پشت سرهم، راه و بیراه،زود به زود،پیاپی ،مرتب، بکرات