کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوله
لغتنامه دهخدا
زوله . [ ل َ / ل ِ ] (اِ) تازیانه و شلاق و قمچی . (ناظم الاطباء).
-
زوله
لغتنامه دهخدا
زوله . [ ل َ/ ل ِ ] (اِ) در همدان صابونیه را گویند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). فو. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) (یادداشت ایضاً). به لغت جرجان فو است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
زوله
واژهنامه آزاد
نام یکی از ایلات قدیمی کرد در استان کرمانشاه می باشد. دراستان کرمانشاه 14 ایل و یک طایفه مستقل وجود دارد:ایل کلهر، سنجابی، قلخانی ، بان زرده ، کرند ، گوران ، جاف ، ثلاث باباجانی ، پایروند و طایفه مستقل عثمانوند و ایلات جمهور، ترکاشوند ، زوله و زنگنه ...
-
زوله
واژهنامه آزاد
نام یکی از ایلات قدیمی کرد در استان کرمانشاه میباشد. وجه تسمیه:«زوله»(zulæ) که منشاء اصلی هسته های اولیه طایفه آنها، شهرزول یا به روایتی شهر زول بوده است ایل زوله به بخشهای کوچکتری تقسیم شده که عبارتند از زنگنه{کرم الهی}خالوندی{خالوندی}یوسفی میاخ{می...
-
واژههای مشابه
-
زولة
لغتنامه دهخدا
زولة. [ زَ ل َ ] (ع ص ) مؤنث زول . (منتهی الارب ). زن سبک چالاک ظریف و زیرک که شگفتی ها نماید به ظرافت . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، زولات . (ناظم الاطباء). || العجیبة و منه : شتوة زولة؛ شگفتی آور در سردی و شدت آن . (از اقرب الموارد).
-
دره زوله
لغتنامه دهخدا
دره زوله . [ دَرْ رَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 40هزارگزی شمال باختری الیگودرز با 227 تن سکنه . آب آن از چاه و قنات و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
پِر زُولَه
لهجه و گویش بختیاری
perzula تکههاى ریز خمیر که به جوجه و مرغ دهند.
-
زوزه، ()کشیدن/ زدن،زوله
لهجه و گویش تهرانی
گریه و فریاد به توهین
-
جستوجو در متن
-
صابونیة
لغتنامه دهخدا
صابونیة. [ نی ی َ ] (ع اِ) زوله . رجوع به زوله شود.
-
ماشبتی
واژهنامه آزاد
نام خورشتی بسیار خوشمزه است وکاملا گیاهی که از سبزیجات جنگلی خوش عطر مثل انار ریجه "سلف"زوله"ونخود درمنطقه گرگان درست میشود
-
فو
لغتنامه دهخدا
فو. (اِ) در یونانی فو . گونه ای سنبل الطیب کبیر، و سنبل کوهی و سنبل جبلی نیز گویند. (فرهنگ فارسی معین ). دارویی است به فارسی سنبله گویند. (منتهی الارب ). و در وی عطری هست و قوت او به قوت سنبل مشابهت دارد. و بیرون نبات او سیاه باشد و میانه ٔ او سپید ب...
-
تزول
لغتنامه دهخدا
تزول . [ ت َ زَوْ وُ ] (ع مص ) نیک زیرک گردیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || به نهایت در زیرکی و ظرافت رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || ممتاز شدن . || نیکو کردن و اصلاح نمودن کسی یا چیزی . (...