کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوفا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زوفا
/zufā/
معنی
گیاهی پایا و خودرو با برگهای کوچک و معطر و گلهایی به رنگهای مختلف که به عنوان اسانس یا دارو به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
Hyssopus, hyssop
زوفا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] سردهای از نعنائیان شامل گیاهان بوتهای یا درختچهای کوتاهقد و معطر و با گلآذین سنبله و انتهایی و گلهای آبی یا ارغوانی یا صورتی و جام گل دولبهای قیفیشکل و چهار پرچم و جام گل بیرونآمده
-
زوفا
فرهنگ فارسی معین
[ ع . ] (اِ.) گیاهی است پایا از تیرة نعناعیان که به حالت خودرو می روید.ریشه اش ض خیم و منشعب و ساقه هایش نسبتاً چوبی و برگ هایش کوچک و متقابل و نوک تیز و بسیار معطر می باشد. گل هایش زیبا و معطر است . اسانس این گیاه مشابه اسانس نعناع است و مصرف طبی دا...
-
زوفا
لغتنامه دهخدا
زوفا. (اِ) دوایی است و آن دو نوع میباشد: خشک و تر.خشک را زوفای یابس می گویند و آن به برگ سنای مکی می ماند و بهترین وی آن است که از کوه بیت المقدس آورند و آن به زوفای مصری شهرت دارد، گرم و خشک است در سیم . و تر را زوفای رطب ، و آن چرکی است که بر زیر د...
-
زوفا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: زوفاء] (زیستشناسی) zufā گیاهی پایا و خودرو با برگهای کوچک و معطر و گلهایی به رنگهای مختلف که به عنوان اسانس یا دارو به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
hyssop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hyssop، زوفا، زوفای مصری، اشنان دارو
-
hyssops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
hyssops، زوفا، زوفای مصری، اشنان دارو
-
دینارچونه
لغتنامه دهخدا
دینارچونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) ظاهراً همان گیاه زوفا از تیره ٔ نعناعیان است که بحالت خودرو در نواحی جنوبی اروپا و آسیای صغیر و روسیه و ایران میروید. جسمی . حسل . ثغام . ثمره اش را زوفا خوانند. (نزهةالقلوب ). رجوع به زوفا شود.
-
اشنان داود
لغتنامه دهخدا
اشنان داود. [ اُ ن ِ وو ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زوفاء یابس . (ابن البیطار). زوفا. (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 49). زوفا. زوفی . حشیشه . (از دزی ج 1 ص 25). و رجوع به اشنان دارو و زوفا و تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 49 شود.
-
شنار
لغتنامه دهخدا
شنار. [ ش َ ] (اِ) گیاهی دوایی که زوفا نیز گویند. (ناظم الاطباء).
-
قویلی
لغتنامه دهخدا
قویلی . [ ] (معرب ، اِ) نوعی از صعتر است که ورق آن مشابه ورق زوفا است . (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به صعتر شود.
-
لامی
لغتنامه دهخدا
لامی . (اِ) نامی است که در مصر به زوفاء رطب دهند. (ضریر انطاکی در کلمه ٔ زوفا رطب ).
-
سفستان
لغتنامه دهخدا
سفستان . [ س َ ف ِ ] (اِ) سپستان : صفت شراب زوفاء. عناب زوفا سی عدد سفستان پنجاه عدد... (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). بگیرند هلیله ٔ زرد... و سفستان سی عدد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به سپستان شود.
-
جسمی
لغتنامه دهخدا
جسمی . [ ج َ ] (اِ) خارخسک را گویند و آن خاری باشد سه پهلو. (برهان ) (آنندراج ). خسک است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). زوفا. حِسَل . درلغت سریانی نام گیاهی است که به آویشن (صعتر) ماند و نام دیگر آن حسل است . (یادداشت مؤلف از لکلرک ).
-
زوفی
لغتنامه دهخدا
زوفی . [ فا] (ع اِ) گیاهی است که در کوههای قدس خیزد و این رازوفای یابس گویند. طبیخ آن با سکنجبین مسهل خلط غلیظ و مضمضه ٔ آن که در سرکه پخته باشند جهت درد دندان و بخور آن برای درد گوش نافع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). || چرکی است در پشم و موی زیر شکم و...