کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زودرنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زودرنج
/zudranj/
معنی
نازکدل؛ کسی که زود برنجد و آزرده شود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حساس، طبع، منش، نازک، نازک، نازکخلق
دیکشنری
huffish, huffy, sensitive, testy
-
جستوجوی دقیق
-
زودرنج
واژگان مترادف و متضاد
حساس، طبع، منش، نازک، نازک، نازکخلق
-
زودرنج
لغتنامه دهخدا
زودرنج . [ رَ ] (نف مرکب ) زودرنجنده . آنکه زود متأثر و رنجیده خاطر شود. نازک دل . حساس . (فرهنگ فارسی معین ). آنکه زود رنجیده شود و آزرده گردد. (آنندراج ).
-
زودرنج
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (ص مر.) آن که زود متأثر و رنجیده خاطر شود، نازک دل ، حساس .
-
زودرنج
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) zudranj نازکدل؛ کسی که زود برنجد و آزرده شود.
-
زودرنج
دیکشنری فارسی به عربی
ازعج , مشاکس
-
جستوجو در متن
-
نازک و نارنجی
فرهنگ گنجواژه
زودرنج.
-
حساس
فرهنگ واژههای سره
دلنازک، زودرنج، زودکنش
-
قهرو
لهجه و گویش تهرانی
کسی که زیاد قهر میکند،زودرنج
-
نازکمزاج
واژگان مترادف و متضاد
حساس، زودرنج، ملایم، نازکمشرب، نرمخو
-
زودملال
لغتنامه دهخدا
زودملال .[ م َ ] (ص مرکب ) همان زودرنج که گذشت . (آنندراج ).
-
احساساتی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) [ ع - فا. ] (ص .) زودرنج ، کسی که زود دستخوش احساساتش می شود.
-
نازک دل
فرهنگ فارسی معین
( ~ . دِ) (ص مر.) زودرنج ، حساس ، رقیق القلب .
-
نازک نارنجی
فرهنگ فارسی معین
( ~ . رِ) (ص مر.) (عا.) کسی که تحمل سختی ها را ندارد، زودرنج .
-
نازکخلق
واژگان مترادف و متضاد
۱. آرام، عطوف، مهربان، نازکطبع ۲. حساس، زودرنج، نازکنارنجی