کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوجکلید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کلید
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: kel طاری: kel طامه ای: kel طرقی: kel کشه ای: kel نطنزی: kel
-
even-even nucleus
هستۀ زوج ـ زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] هر هستهای که شمار پروتونها و نوترونهای آن هر دو زوج است
-
pair annihilation, annihilation
نابودی زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدهای که در آن ذرهای با پادذرۀ متناظرش برخورد میکند و هر دو ناپدید میشوند و انرژی آنها به دو یا چند فوتون تبدیل میشود
-
pair production
تولید زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پدیدۀ نسبیتی تبدیل انرژی به ماده که در آن فوتونهای پرانرژی، در گذر از محدودۀ میدان الکتریکی قوی، بهطور همزمان به یک الکترون منفی و یک الکترون مثبت (پوزیترون) تبدیل میشوند
-
lone pair, unshared pair, nonbonding electron pair
زوج تنها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زوجالکترونی در یک مولکول که مشترک میان دو اتم نیست و در تشکیل پیوند بهطور مستقیم شرکت نمیکند
-
couples therapy
زوجدرمانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] نوعی رواندرمانی برای حل مشکلات یک زوج
-
down line
خط زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] در مسیرهای دوخطه، خطی که بر آن قطار از ایستگاه اصلی دور میشود
-
اعداد زوج
لغتنامه دهخدا
اعداد زوج . [ اَ دِ زَ / زُو ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زوج جفت بود و این آن عدد است که دو پاره ماننده ٔ یکدگر توان کردن ؛ ای دو نیم . و اول جفتها دو است و زوجهای متوالی : 2، 4، 6، 8، 10. (از التفهیم بیرونی ص 34).
-
زوج الام
دیکشنری عربی به فارسی
شوهر مادر , پدراندر , ناپدري
-
عدد زوج
واژهنامه آزاد
شمارۀ جفت.
-
کلید افکندن
لغتنامه دهخدا
کلید افکندن . [ ک ِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در ولایت رسم است که چون زنان آنجا به فال گوش متوجه شوند، افسونی خاص بر کلید دمیده بر سر راه اندازند. (غیاث ) (آنندراج ). در قدیم رسم بود که زنان چون به فال گوش می ایستادند، افسونی خاص بر کلیددمیده بر سر راه ...
-
کلید شدن
لغتنامه دهخدا
کلید شدن . [ ک ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بوسیله ٔ کلید بسته شدن . (فرهنگ فارسی معین ).- کلید شدن دندانهای کسی ؛ در تداول عامه ، چفت شدن دندانهای وی بر اثر سرمای شدید یا نزدیکی مرگ . (فرهنگ فارسی معین ). باز نشدن دو فک از یکدیگر چنانکه در مردگان . سخت شد...
-
key expansion
گسترش کلید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رمزشناسی] روالی برای تولید کلیدهای دور یا زیرکلیدها (sub-key) از کلید رمز یا کلید اصلی (main key)
-
key management
مدیریت کلید
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] فرایند ساماندهی و واپایش کلیدهای رمزنگاری، شامل ایجاد و ذخیرهسازی و توزیع و حذف و بایگانی و بهکارگیری کلیدها براساس خطِمشی امنیتی
-
clef
کلید 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] علامتی که در ابتدای خطوط حامل قرار میگیرد تا نام و سطح زیروبمی و نُتها را مشخص کند