کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوجی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوجی
لغتنامه دهخدا
زوجی . [ زَ / زُو ] (ص نسبی ) زَوجیّه . منسوب به ازدواج و نکاح . (ناظم الاطباء). رجوع به دزی ج 1 ص 611 شود.
-
زوجی
لغتنامه دهخدا
زوجی . [ زَ / زُو] (ص نسبی ) منسوب به زوج و منکوح . (ناظم الاطباء).
-
زوجی
دیکشنری فارسی به عربی
زوجي
-
واژههای مشابه
-
زوجي
دیکشنری عربی به فارسی
شوهري , زوجي , ازدواجي , نکاحي
-
جستوجو در متن
-
شوهری
دیکشنری فارسی به عربی
زوجي
-
ازدواجی
دیکشنری فارسی به عربی
زوجي
-
نکاحی
دیکشنری فارسی به عربی
زفاف , زوجي
-
bigeminal
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیگمینه، دوتایی، زوجی
-
even permutation
جایگشت زوج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] جایگشتی که بهصورت حاصلِضرب تعداد زوجی از ترانَهِشها نوشته شود
-
galvanic couple
جفت گالوانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی، شیمی] زوجی رسانا و نامشابه که در یک برقکاف با هم تماس الکتریکی دارند
-
uncoupled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، رها کردن، از قلاده باز کردن، باز شدن، از حالت زوجی خارج کردن
-
uncoupling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، رها کردن، از قلاده باز کردن، باز شدن، از حالت زوجی خارج کردن
-
uncouples
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جدا کردن، رها کردن، از قلاده باز کردن، باز شدن، از حالت زوجی خارج کردن