کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زوایا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زوایا
/zavāyā/
معنی
= زاویه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زوایا
لغتنامه دهخدا
زوایا. [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زاویه . کنج ها. گوشه ها. بیغوله ها. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). گوشه ها. ج ِ زاویه . (غیاث ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ) : آنرا اصول و فروع وزوایا نهاده . (کلیله و دمنه ). رجوع به زاویه شود.
-
زوایا
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (اِ.) جِ زاویه ؛ گوشه ها.
-
زوایا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ زاویَة] zavāyā = زاویه
-
واژههای مشابه
-
ذواربعة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذواربعة زوایا. [ اَ ب َ ع َ ت َ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) و ذواربع زوایا. چهارگوش . چهارگوشه . خداوند چهار زاویه . صاحب چهارکنج .
-
ذوثمانیة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذوثمانیة زوایا. [ ث َ نی ی َ ت َ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب هشت زاویه . خداوند هشت کنج . دارای هشت گوشه . کثیر الاضلاع هشت ضلعی .
-
ذوخمسة زوایا
لغتنامه دهخدا
ذوخمسة زوایا. [ خ َ س َ ةَ زَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) و ذوخمس زوایا. صاحب پنج زاویه . خداوند پنج کنج . دارای پنج گوشه . کثیرالاضلاع پنج ضلعی .
-
کُنج و زَوایا
فرهنگ گنجواژه
تمام جوانب.
-
زوایا و خفایا
فرهنگ گنجواژه
گوشه های پنهان.
-
جستوجو در متن
-
لا و لو
فرهنگ گنجواژه
1ـ نه 2ـ زوایا، وسط، بین، مابین.
-
full gloss
تمامبرّاق
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] ویژگی سطحی که در تمام زوایا صاف و آینهای دیده میشود
-
traverse table
جدول پیمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] جدولی که در آن فهرست طول اضلاع پیمایش در مقابل زوایا درج شده است
-
planetable traverse
پیمایش تختهسهپایهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی نقشهبرداری] پیمایشی که در آن برای تعیین زوایا و راستاها از تختهسهپایه استفاده میشود
-
truncation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کوتاه شدن، کوتاه سازی، برش، ناقص سازی، قطع سر، بی سر سازی، ابتر سازی، تسطیح زوایا