کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زواج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زواج
/zavāj/
معنی
زناشویی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زواج
لغتنامه دهخدا
زواج . [ زَ ] (ع اِمص ) اسم است از تزویج . (از اقرب الموارد). نکاح و عروسی . (ناظم الاطباء). زناشویی . نکاح . عروسی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زواج
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (اِمص .) زناشویی .
-
زواج
دیکشنری عربی به فارسی
ازدواج , عروسي , جشن عروسي , زناشويي , يگانگي , اتحاد , عقيد , پيمان ازدواج , نکاح
-
زواج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: زِ.اج] [قدیمی] zavāj زناشویی.
-
واژههای مشابه
-
زواج احادي
دیکشنری عربی به فارسی
داشتن يک همسر , يک زني , يک شوهري , تک گايي
-
جستوجو در متن
-
زناشویی
دیکشنری فارسی به عربی
زواج
-
عقید
دیکشنری فارسی به عربی
زواج
-
پیمان ازدواج
دیکشنری فارسی به عربی
زواج
-
نکاح
دیکشنری فارسی به عربی
زواج
-
عروسی
دیکشنری فارسی به عربی
زفاف , زواج
-
جشن عروسی
دیکشنری فارسی به عربی
زفاف , زواج
-
ازدواج
دیکشنری فارسی به عربی
زواج , مباراة
-
یگانگی
دیکشنری فارسی به عربی
زواج , وحدة