کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زه 1 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
bowstring
زه 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] رشتهای کشسان و بسیار مقاوم که به سر بازوهای کمان وصل میشود
-
جستوجو در متن
-
زهازه
فرهنگ فارسی عمید
(شبه جمله) [قدیمی] zehāze زهزه؛ تکرار زه؛ تکرار تحسین؛ آفرینآفرین.
-
زهی
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زه۱) (موسیقی) zehi ویژگی هر آلت موسیقی دارای زه؛ زهدار.
-
وتر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← زه
-
nut 1
شیطانک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قطعهای در برخی از زهصداها، بین سرپنجه و دستۀ ساز که زهها بر روی آن قرار میگیرند و یکی از عوامل محدودکنندۀ طول زه مرتعش است
-
مزهزه
فرهنگ فارسی معین
(مُ زَ زِ) [ معر. ] (اِفا.) زه زه گوینده ، آفرین گوی .
-
runoff
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رواناب، زائده، اشغال، اب زه کشی، زه اب
-
lyres
لیرها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از زهصداهای مرکب مطلق که زههای آنها به موازات صفحۀ ساز کشیده میشود
-
harps
چنگها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] دستهای از زهصداهای مرکب مطلق که زههای آنها عمود بر صفحۀ ساز کشیده میشود
-
lutes
بربطها
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] خانوادهای از زهصداهای مرکب مقید که زههای آنها به موازات صفحۀ ساز کشیده میشود
-
soundboard
صفحۀ صوتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قسمتی از بدنۀ اغلب زهصداها که ارتعاش زهها را به کاسه منتقل میکند
-
tuning peg
گوشی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] قسمتی از ساز در اغلب زهصداها که برای تنظیم کوک زهها به کار برده میشود
-
catguts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربه ها، زه
-
catgut
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گربه، زه