کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
محمود زهی
لغتنامه دهخدا
محمود زهی . [ م َ زِ ] (اِخ ) شعبه ای است از طایفه ٔ ناحیه ٔ سراوان از طوایف کرمان و بلوچستان و مرکب از 30 خانوار است . (جغرافیای سیاسی کیهان ص 98).
-
خاکی زهی
لغتنامه دهخدا
خاکی زهی . [ ی ِ زَ ] (اِخ ) شعبه ای است از طایفه ٔ ناحیه ٔ سراوان از طوائف کرمان و بلوچستان و مرکب از 50 خانوار. (از جغرافیای سیاسی کیهان ص 98).
-
واژههای همآوا
-
ضحی
فرهنگ فارسی معین
(ضُ حا) [ ع . ] (اِ.) چاشتگاه ، هنگام برآمدن آفتاب .
-
ضهی
لغتنامه دهخدا
ضهی . [ ض َ ها ] (ع مص ) بی نماز شدن زن . || بار نگرفتن زن . || پستان ناکردن زن . || نرویانیدن ِ زمین گیاه را. (منتهی الارب ).
-
ضهی
لغتنامه دهخدا
ضهی . [ ض َ هی ی ] (ع ص ) مانا.مانند. یقال : هذا ضهیّک ؛ ای شبیهک . (منتهی الارب ).
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض ُ حی ی ] (ع مص ) ضَحو. ضُحُوّ. ضَحی ّ. رسیدن آفتاب کسی را. || بیرون آمدن در آفتاب . (منتهی الارب ). به آفتاب شدن . (زوزنی ). به آفتاب آمدن .
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض َ حی ی ] (اِخ ) موضعی است به یمن . (منتهی الارب ).
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض َ حی ی ] (ع مص ) ضَحو. ضُحو. ضُحی ّ. رسیدن آفتاب کسی را. (منتهی الارب ).
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض ِ حا ] (ع مص ) خوی گرفتن . (زوزنی ). خوی کردن و عرق آوردن . (منتهی الارب ).
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض ُ حا ] (اِخ ) سوره ٔ نودوسومین از قرآن ، مکّیه ، و آن یازده آیت است ، پس از «لیل » و پیش از «اء لم نشرح ».
-
ضحی
لغتنامه دهخدا
ضحی . [ ض ُ حا ] (ع اِ)چاشتگاه (و یذکر). (منتهی الارب ) (بحرالجواهر) (مهذب الاسماء). نیم چاشت ، مقابل ظهر که چاشت است . چاشتگاه ،یعنی پس آفتاب برآمدن ، و گویند بعد چاشتگاه . (دستوراللغة ادیب نطنزی ). ارتفاع نهار. چاشت : همیشه تا نفروزد قمر چو شمس ضحی...
-
ضحی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] zohā ۱. نودوسومین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۱ آیه؛ والضّحی.۲. [قدیمی] خورشید؛ آفتاب.۳. [قدیمی] هنگام برآمدن آفتاب؛ صبح.
-
جستوجو در متن
-
stringed instrument
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساز زهی
-
scordatura (it.)
دگرکوک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] کوک غیرمعمول سازهای زهی