کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهکشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
stringing
زهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] کشیدن زه بهصورت مشبک بر قاب دستاک
-
زهکشی
واژهنامه آزاد
خشکاندن آبی که از زمین یا از سنگ تراوش می کند:از فرهنگ عمید
-
واژههای مشابه
-
grip 1
جدول زهکشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای، حملونقل ریلی] جدولی مشبک که بین جدولهای بتنی معمول و در فاصلههای معین برای هدایت آبهای سطحی به حاشیۀ راه یا به درون زهکش نصب میشود
-
closed drainage
زهکشی بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی زهکشی سطحی که مانند زهکشی یک حوضۀ داخلی به سوی بخش مرکزی است و راهی به اقیانوس ندارد متـ . زهکشی درونی internal drainage پهنۀ زهکشی بسته closed-drainage area زهکشی کور blind drainage زهکشی درونکور interior blind drainage
-
soil drainage
زهکشی خاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] روان شدن آب از خاک بهطور طبیعی یا با قرار دادن لولهها و مجراهای زهکش در درون خاک
-
internal drainage
زهکشی درونی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زهکشی بسته
-
sub-soil drainage
زهکشی زیرسطح
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] تخلیۀ آبهای زیرزمینی برای پایین نگه داشتن سطح آب به ترتیبی که باعث افزایش استحکام لایههای زیرین خاک در بستر راه شود
-
blind drainage
زهکشی کور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زهکشی بسته
-
زهکشی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
بالوعة
-
interior blind drainage
زهکشی درونکور
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زهکشی بسته
-
drainage of the carriageway
زهکشی سطح سوارهرو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری ـ جادهای] ایجاد شیب از محور به سمت هر دو برِ سطح راه بهمنظور تخلیۀ آبهای سطحی
-
closed-drainage area
پهنۀ زهکشی بسته
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] ← زهکشی بسته
-
واژههای همآوا
-
زه کشی
فرهنگ فارسی معین
(زِ. کَ یا کِ) (حامص .) خشکاندن آب زمین .