کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهزاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زهزاد
/zehzād/
معنی
۱. زن و فرزند.
۲. فرزند.
۳. نسل.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهزاد
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) زن و فرزند، نسل ، فرزند.
-
زهزاد
لغتنامه دهخدا
زهزاد. [ زِ ] (اِ مرکب ) نسل و فرزند. (برهان ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). اهل و عیال و فرزند. (از جهانگیری ). رجوع به زه و زاد شود.
-
زهزاد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زهوزاد› [قدیمی] zehzād ۱. زن و فرزند.۲. فرزند.۳. نسل.