کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهرگیا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زهرگیا
/zahrgiyā/
معنی
گیاه زهردار؛ گیاه سمی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهرگیا
لغتنامه دهخدا
زهرگیا. [ زَ ] (اِمرکب ) گیاهی است که هر کس اندکی از آن بخورد فی الحال هلاک گردد. (برهان ). هر گیاه زهردار که کشنده باشد.(فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (از آنندراج ). گیاهی باشد که چون ورق آن را آدمی و حیوانات بخورند در دم و زمان هلاک شوند. (جهانگیری ). ...
-
زهرگیا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زهرگیاه› [قدیمی] zahrgiyā گیاه زهردار؛ گیاه سمی.
-
جستوجو در متن
-
مهرگیا
لغتنامه دهخدا
مهرگیا. [م ِ ] (اِ مرکب ) مهرگیاه . مقابل زهرگیا : زمین ز لطف تو گر آب یابدی شودی برفق مهرگیا هرچه هست زهر گیاش . سنائی .سرو چون مهرگیا زیرزمین حصن گرفت در حصنش به سواران ثغر بگشائید. خاقانی .مهربانی ز من آمد وگرم عمر نماندبر سر تربت سعدی بطلب مهرگیا...
-
گیا
لغتنامه دهخدا
گیا. (اِ) مخفف گیاه است که علف باشد. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 308). علف ستوران . (صحاح الفرس ). علف هرزه و خودرو.سبزه . نبات . رستنی . بررسته . گیاغ . عشب : نهان شاه در خانه ٔ آسیانشست از ...