کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهراوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (اِخ ) ابوالحسین احمدبن فارس بن زکریا... زهراوی قزوینی . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به ابن فارس شود.
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (اِخ ) عبدالحمید (1272 - 1334 هَ . ق .). از بزرگان نهضت سیاسی سوریه و یکی از شهداء عرب در دیوان عالی بود. او روزنامه ٔ «المنیر» را منتشر کرد و بطور پنهانی آنرا توزیع می نمود و پس از چندی به مصر فرار کرد و در سال 1327 به سوریه بازگشت و...
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (اِخ ) علی بن سلیمان ، مکنی به ابوالحسن . وی ریاضی دان بود و سپس به علم طب توجه کرد. او راست : «کتاب الارکان ». (از عیون الاخبار ج 2 ص 40).
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (اِخ ) نام یکی از اطباء است . (برهان ) (آنندراج ). نام طبیبی است . (ناظم الاطباء). گیاه شناس وطبیبی است که ابن البیطار در مفردات خود از او روایت آرد از جمله در کلمه ٔ «اناغالیس » و «برسیاوشان » و «خزامی » و «عقرب بحری ». (یادداشت بخط ...
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (اِخ ) نام یکی از اطباست . (برهان ). رجوع به ابوالقاسم زهراوی خلف بن عباس شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زهراوی
لغتنامه دهخدا
زهراوی . [ زَ ] (ص نسبی ) منسوب است به زهراء قزوین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || منسوب است به زهراء محلی در جوار قرطبه . رجوع به زهرا و زهراء شود.
-
واژههای مشابه
-
علی زهراوی
لغتنامه دهخدا
علی زهراوی . [ ع َ ی ِ زَ ] (اِخ ) ابن سلیمان زهراوی . مکنی به ابوالحسن . عالم در حساب و هندسه و طب و تفسیر و فقه و زبان عربی بود و بسیاری از علوم ریاضی را نزد مسلمةبن احمد مجریطی آموخت و مدتی نیز مصاحب او بود. وی پیش از سال 398 هَ . ق . میزیست . او ...
-
جستوجو در متن
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن سلیمان زهراوی ، مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی زهراوی شود.
-
ابوالکازیس
لغتنامه دهخدا
ابوالکازیس . [ اَ بُل ْ ] (اِخ ) مصحف نام ابوالقاسم خلف بن عباس زهراوی نزد مردم اروپ .
-
زهرا
لغتنامه دهخدا
زهرا. [ زَ ] (اِخ ) نام بلوکی است به قزوین . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). دهستان بخش بوئین شهرستان قزوین ... (دائرة المعارف فارسی ). رجوع به زهراوی و بوئین شود.
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) خلف بن عباس زهراوی ان-دلس-ی . رج-وع ب-ه اب-والق-اس-م زه-راوی خل-ف ... شود.
-
خلف
لغتنامه دهخدا
خلف . [ خ َ ل َ ] (اِخ ) ابن عباس ، مکنی به ابی القاسم طبیب قرطبی . او راست کتابی در طب و جراحی که بنزد اروپائیان بنام آلبوکازیس مشهور است . نام دیگر او ابوالقاسم زهراوی است . رجوع به ابوالقاسم زهراوی در این لغت نامه و اعلام زرکلی ج 1 ص 294 و قاموس ا...
-
قصیری
لغتنامه دهخدا
قصیری . [ ق ُ ص َ ](اِخ ) سعیدبن عیسی بن احمدبن لب رعینی ، مکنی به ابوعثمان و معروف به اصغر و قصیری . در قصیر عطیة به سال 381 هَ . ق . متولد شد و به سال 399 برای کسب دانش به قرطبه رفت و در مالقه نیز نزد ابوالحسن زهراوی و علی ابوعثمان نافع به فراگرفتن...