کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهرآگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زهرآگین
/zahr[']āgin/
معنی
زهرآلود؛ زهردار؛ آمیخته به زهر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
زهرآلود، زهردار، سمآلود، سمی
دیکشنری
baneful, toxic, virulent, virulently
-
جستوجوی دقیق
-
زهرآگین
واژگان مترادف و متضاد
زهرآلود، زهردار، سمآلود، سمی
-
زهرآگین
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص مر.) زهرآلود.
-
زهرآگین
لغتنامه دهخدا
زهرآگین . [ زَ ] (ص مرکب ) زهرآلوده و دارای زهر. (ناظم الاطباء). آمیخته به زهر. زهرآلود. سمی . (فرهنگ فارسی معین ). زهردار. زهرآلود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : نه شکنجی که بود زهرآگین نه شکنجی که بود دوغ آگنج .سوزنی (یادداشت ایضاً).
-
زهرآگین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) zahr[']āgin زهرآلود؛ زهردار؛ آمیخته به زهر.
-
واژههای مشابه
-
زهراگین
دیکشنری فارسی به عربی
سام , فتاک
-
جستوجو در متن
-
سمی
فرهنگ واژههای سره
زهرآگین، زهر
-
فرندی
واژهنامه آزاد
شمشیر تیز و زهراگین
-
زهرآلود
واژگان مترادف و متضاد
زهرآگین، زهردار، سمآلود، سمی، مسموم
-
زهردار
واژگان مترادف و متضاد
زهرآگین، زهرآلود، سمآلود، سمی، مسموم
-
زهری
واژگان مترادف و متضاد
زهرآگین، زهرآلود، سمدار، سمی، مسموم
-
toxic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سمی، زهری، ناشی از زهر اگینی، زهراگین
-
سمآلود
واژگان مترادف و متضاد
زهرآگین، زهرآلود، زهردار، سمدار، سمی، شرنگآمیز
-
مسموم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. زهرآلود کردن، زهرآگین کردن، سمی کردن ۲. زهر خوراندن