کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهدانبینی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
hysteroscopy
زهدانبینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] معاینۀ درون زهدان بهکمک درونبین
-
واژههای مشابه
-
زهدان
واژگان مترادف و متضاد
بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، رحم
-
زهدان
فرهنگ فارسی معین
(زِ) (اِمر.) بچه دان .
-
زهدان
لغتنامه دهخدا
زهدان . [ زِ ] (اِ مرکب ) بچه دان و قرارگاه نطفه باشد و به عربی رحم گویند. (برهان ). رحم که قرارگاه نطفه باشد. (غیاث ) (آنندراج ). بچه دان . (آنندراج ). بچه دان که عبارت از رحم باشد. (فرهنگ رشیدی ). رحم . (ترجمان القرآن ). زاقدان . (شرفنامه ٔ منیری )...
-
زهدان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) zehdān = رَحِم
-
زهدان
دیکشنری فارسی به عربی
رحم , مصفوفة
-
بینی
واژگان مترادف و متضاد
۱. پوز، خیشوم، دماغ، غنه ۲. مشام
-
بینی
لغتنامه دهخدا
بینی . (اِ) ترجمه ٔ انف . ظاهراً مرکب است از بین بمعنی بینش و یای نسبت زیرا که این عضو مرئی میشود یا آنکه متصل بچشم که محل بینش است واقع شده و بهر تقدیر از صفات و تشبیهات اوست یعنی آنچه در اشعار می آید از: قلم ، نرگس ، الف ، انگشت و جز آن . (آنندراج ...
-
بینی
لغتنامه دهخدا
بینی . (اِخ ) یوسف بن مبارک بن بینی . محدث است . (منتهی الارب ).
-
بینی
لغتنامه دهخدا
بینی . (صوت ) مأخوذ از ماده ٔ مضارع دیدن (مانند گویی و گوییا و دیگر قیدها و اصوات مأخوذ از فعل ) بمعنی چه بسیار خوب را فرهنگ شعوری در بی بی آورده و آن را صورتی از به به دانسته . چه نیکوست . طوبی . (یادداشت مؤلف ). نیکو. (فرهنگ اسدی ) (صحاح الفرس )...
-
بینی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) bini ۱. عضو بدن انسان و حیوان که بالای دهان قرار دارد و بهوسیلۀ آن تنفس و بوها را استشمام میکنند و از داخل بهوسیلۀ پردۀ غضرونی دو قسمت میشود.۲. [قدیمی، مجاز] کبر؛ غرور.〈 بینی کردن (زدن): (مصدر لازم) [قدیمی، مجاز] خودبینی ک...
-
بِيْنِي
فرهنگ واژگان قرآن
بين من
-
بینی
دیکشنری فارسی به عربی
انف , خرطوم
-
بینی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: demâq طاری: demâq طامه ای: damâq طرقی: dömâq کشه ای: domâq نطنزی: domâq