کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زهانیدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زهانیدن
/ze(a)hānidan/
معنی
۱. گشادن و بیرون آوردن آب از شکاف چیزی.
۲. باز کردن درز یا شکاف باریک در جوی یا چشمه که آب از آن بتراود: ◻︎ صد سبو را بشکند یک پارهسنگ / وآب چشمه میزهاند بیدرنگ (مولوی: ۶۶).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زهانیدن
لغتنامه دهخدا
زهانیدن . [ زَ دَ ] (مص ) گشاد کنانیدن و گشودن فرمودن . (ناظم الاطباء). بیرون آوردن و روان ساختن آب . جوشانیدن آب از چشمه : می زهاند می برد تا معدنش اندک اندک تا نبینی بردنش . مولوی .صد سبو رابشکند یک پاره سنگ و آب چشمه می زهاند بی درنگ . مولوی (مثنو...
-
زهانیدن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) [قدیمی] ze(a)hānidan ۱. گشادن و بیرون آوردن آب از شکاف چیزی.۲. باز کردن درز یا شکاف باریک در جوی یا چشمه که آب از آن بتراود: ◻︎ صد سبو را بشکند یک پارهسنگ / وآب چشمه میزهاند بیدرنگ (مولوی: ۶۶).
-
جستوجو در متن
-
تنشیم
لغتنامه دهخدا
تنشیم . [ ت َ ] (ع مص ) بوی گوشت بگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). برگردیدن گوشت و بوی گرفتن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || درشدن در کاری . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). آغازکردن کاری را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ا...