کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنگ در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
صدایی زنگ
دیکشنری فارسی به عربی
دقت النعي
-
زنگ زنگوله
دیکشنری فارسی به عربی
جرس
-
زنگ اخبار
دیکشنری فارسی به عربی
جرس
-
زنگ گیاهی
دیکشنری فارسی به عربی
عفن فطري
-
زبانه زنگ
دیکشنری فارسی به عربی
مصفق
-
زنگ ناپذیر
دیکشنری فارسی به عربی
مضاد للصدا
-
ضد زنگ
دیکشنری فارسی به عربی
مضاد للصدا
-
طنین زنگ
دیکشنری فارسی به عربی
اغنية
-
زنگ زدن
دیکشنری فارسی به عربی
حلقة , صدا , لطخة
-
زنگ زده
دیکشنری فارسی به عربی
صدي , متعفن
-
زنگ زدگی
دیکشنری فارسی به عربی
لطخة
-
زنگ گله
لهجه و گویش بختیاری
zang-e galla زنگى که به گردن گوسفند پیشرو گلهاندازند.
-
زنگ اهن
واژهنامه آزاد
سهک.
-
stainless steel
فولاد زنگنزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] آلیاژهای فولادیای که حداقل 11 تا 12 درصد کروم و مقدار کمی کربن و مقدار بیشتری از عناصری مانند نیکل و مولیبدن دارند
-
گوش به زنگ
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [عامیانه، مجاز] gušbezang متوجه و منتظر امری یا خبری که شاید برسد.〈 گوش به زنگ بودن: [عامیانه، مجاز] متوجه و مراقب و منتظر بودن.