کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنگیچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زنگیچه
/zangiče/
معنی
آرنج؛ مرفق.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنگیچه
لغتنامه دهخدا
زنگیچه . [ زَ چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) آرنج در خراسان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ابتدای ساعد دست . مرفق . (فرهنگ فارسی معین ).
-
زنگیچه
فرهنگ فارسی معین
(زَ چِ یا چَ) (اِمصغ .) مرفق ، ابتدای ساعد و دست .
-
زنگیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zangiče آرنج؛ مرفق.
-
زنگیچه
واژهنامه آزاد
آرنج
-
واژههای مشابه
-
رباط زنگیچه
لغتنامه دهخدا
رباط زنگیچه . [ رُ زَ چ ِ ] (اِخ ) دهی است از بخش طبس شهرستان فردوس دارای 48 تن سکنه . محصول عمده ٔ آن غلات و ذرت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).