کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنگلیچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زنگلیچه
/zangoliče/
معنی
= زنگوله
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنگلیچه
لغتنامه دهخدا
زنگلیچه .[ زَ گ ُ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) مصغر زنگل . زنگ خرد. جرس کوچک . (از فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء).
-
زنگلیچه
فرهنگ فارسی معین
(زَ گُ چَ یا چِ) (اِمصغ .) زنگ خرد، جرس کوچک .
-
زنگلیچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zangoliče = زنگوله
-
جستوجو در متن
-
زنگوله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زنگله، زنگل› zangule ۱. زنگ کوچک کروی شکل که به پای کودکان یا گردن چهارپایان میبندند؛ زنگ؛ زنگلیچه؛ ژنگله؛ زنگدان؛ ژنگدان.۲. (موسیقی) [قدیمی] از آوازهای موسیقی قدیم.