کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنگدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زنگدار
معنی
(زَ) (ص فا.) طنین دار.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنگدار
لغتنامه دهخدا
زنگدار. [ زَ ] (نف مرکب ) دارنده ٔ زنگ . || طنین دار (صدا و آواز). (فرهنگ فارسی معین ).
-
زنگدار
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (ص فا.) طنین دار.
-
واژههای همآوا
-
زنگ دار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) zangdār ۱. دارای زنگ: ساعت زنگدار.۲. طنیندار.
-
جستوجو در متن
-
alarmclock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت زنگدار، ساعت زنگی، ساعت شماطهای
-
alarm clock
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساعت زنگدار، ساعت زنگی، ساعت شماطهای
-
ساعت زنگی
لغتنامه دهخدا
ساعت زنگی . [ ع َ ت ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ساعت زنگدار. (استینگاس ). ساعتی که در هر ساعت ، یا نیم ساعت ، یا ربع ساعت زنگ زند و وقت را اعلام دارد.
-
شماطه دار
لغتنامه دهخدا
شماطه دار. [ ش َم ْ ما طَ / طِ ] (نف مرکب ) (از: شماطه از کلمه ٔ روسی شومت بمعنی صدا کردن ، صدا دادن + دار، مخفف دارنده ، علامت صفت فاعلی ) و منظور ساعتی است زنگدار که در مواقع معین که خواهند زنگ آن بصدا درآید و اعلام وقت کند یا موجب بیدار شدن خفته ش...
-
ساعت
لغتنامه دهخدا
ساعت . [ ع َ ] (ع اِ) آلتی که بدان تعیین وقت و هنگام کنند. (ناظم الاطباء). آلتی که بدان وقت را بحسب ساعات شناسند. و این لغت مولده است . (المنجد). دستگاهی است مصنوع که بدان تعیین گذشتن زمان کنند و گذشته و مانده ٔ روز و شب دانند. وقت شمار. وقت نما. وقت...