کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنکه،زنیکه،زنک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زنکه،زنیکه،زنک
لهجه و گویش تهرانی
زن به تحقیر
-
واژههای مشابه
-
زنیکه
فرهنگ فارسی معین
(زِ کِ) (اِمصغ .) (عا.) = زنکه : برای تحقیر و توهین زن گویند.
-
زنکه
دیکشنری فارسی به عربی
يشم
-
زنک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصغرِ زن] zanak زن کوچک.
-
خاله زنک
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ نَ) (ص مر.) (کن .) شخص دارای رفتار و گفتار مبتذل ، سخن چین و پی گیر موضوع های بی اهمیت و غیرجدی .
-
گول زنک
دیکشنری فارسی به عربی
سحر
-
خاله زنک
لهجه و گویش تهرانی
مردی که در جزئیات کار خانه یا کارهای زنانه دخالت میکند.
-
کین آب زنک
لغتنامه دهخدا
کین آب زنک . [ زَ ن َ ] (اِ مرکب ) کون آب زنک . چچلاس . (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به چچلاس و کون آب زنک شود.
-
کون آب زنک
لغتنامه دهخدا
کون آب زنک . [ زَ ن َ ] (اِ مرکب ) چچلاس . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به چچلاس شود.
-
دم به آب زنک
لغتنامه دهخدا
دم به آب زنک . [ دُب ِ زَ ن َ ] (اِ مرکب ) قسمی از دم جنبانک درشت تر و کوتاهتر از دم جنبانک . سقاچه . رفراف . خاطف ظله . قسمی مرغ خرد که بر لب آب نشیند و دایم دم به برسو و فروسوی جنباند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به دم جنبانک شود.
-
گول زن،گول زنَک
لهجه و گویش تهرانی
وسیله سرگرم کردن،پستانک