کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
زِنّون
لهجه و گویش بختیاری
zennun زندان.
-
جستوجو در متن
-
زینون
لغتنامه دهخدا
زینون . (اِخ ) رجوع به زنون شود.
-
xenon
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنون، گزنون، نوعی گاز بیاثر
-
xenons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنون، گزنون، نوعی گاز بیاثر
-
زنن
لغتنامه دهخدا
زنن . [ زِ ن ُ ] (اِخ ) رجوع به زنون شود.
-
زنو
لغتنامه دهخدا
زنو. [ زِ ن ُ ] (اِخ ) رجوع به زنون شود.
-
اسطوانة
لغتنامه دهخدا
اسطوانة. [ اُ طُ ن َ ] (اِخ ) قیساریة. قیصریة. (کازیمیرسکی ). || رواق . مدرس زِنون آتنی . رجوع به زِنون شود.- اهل اسطوانة ؛ رِواقیون . (دزی ج 1 ص 22). رِواقیان .رجوع به رِواقیان شود.
-
زیتون اکبر
لغتنامه دهخدا
زیتون اکبر. [ ؟ ن ِ اَ ب َ ] (اِخ ) مصحف زینون اکبر است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زنون شود.
-
زیتون
لغتنامه دهخدا
زیتون . [ ] (اِخ ) یا زیتون اکبر. مصحف زینون است . رجوع به زینون و زنون شود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
کلئانتس
لغتنامه دهخدا
کلئانتس . [ کْل ِ / ک ِ ل ِ ت ِ ] (اِخ ) یکی از فلاسفه ٔ رواقی یونان بودکه در سه قرن پیش از میلاد میزیست . او نخست شاگرد زنون بود و پس از وی جانشین او گردید. از این فیلسوف آثار مختصری باقی است . (فرهنگ اعلام تمدن قدیم فوستل دو کلانژ، ترجمه ٔ نصراﷲ فل...
-
ازنان
لغتنامه دهخدا
ازنان . [ اِ ] (ع مص ) گمان بردن بکسی نیکی یا بدی را. || تهمت کردن . (منتهی الارب ). اتهام .متهم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). متهم گردانیدن . (زوزنی ). تهمت زدن . تهمت افکندن . اتهام . زَن ّ. زنون .
-
اله
لغتنامه دهخدا
اله . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) نام شهری قدیم در لوکانی از کشور ایتالیا، این شهر کلنی اهالی فوسه ووطن زنون و پارمنید بود و فلاسفه ٔ ایلیون بدین شهرمنسوبند. و رجوع به ایران باستان ص 846 و 861 شود.
-
پلمن
لغتنامه دهخدا
پلمن . [ پ ُ ل ِ م ُ ] (اِخ ) نام یکی از حکمای یونان باستان . مولد وی در حدود سال 340 ق . م . و وفات در 273. وی از شاگردان کسنوکراتس است و پس از وی به ریاست حوزه ٔ درس استاد رسید. کراتس و کرانتر و زنون و ارسزیلاس از شاگردان اویند.
-
اله آت
لغتنامه دهخدا
اله آت . [ اِ ل ِ ] (اِخ ) اله آتیک . فلاسفه ٔ یونان قدیم که مشهورترین آنان کسینوفانوس ، برمانیدس (پارمنید) و زنون ایلیایی هستند و آنان را اهل عقل باید گفت زیرا شیوه ٔ ایشان شیوه ٔ تعقل و استدلال است در مقابل مشاهده و تجربه که شیوه ٔ اهل حس است . رجو...
-
نرسس
لغتنامه دهخدا
نرسس . [ ن َ س ِ ] (اِخ ) (... مبروص ) از علمای نصرانی قرن پنجم مسیحی است . پس از آنکه مکتب الرها کاملاً دستخوش عقاید نسطوری شد و به امر زنون امپراطور منحل گردید، برصوما مکتب روحانیون عیسوی را در نصیبین تأسیس کرد و علامه نرسس مبروص به ریاست آن مکتب ...