کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنجیرایست پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
chain locker, anchor well, cable locker
چاه زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محفظهای زیر دوّار لنگر در سینۀ شناور برای نگهداری زنجیر
-
ground chain
زنجیر بستر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیر سنگینی که برای مهار دائم چیزی به بستر دریا به کار میرود
-
surge cable
زنجیرْ روان!
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] فرمان فرستادن آزادانۀ زنجیر به آب بدون استفاده از موتور دوّار یا ترمز
-
steering chain, wheel chain, tiller chain
زنجیر سکانش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیری که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم سکان را حرکت میدهد
-
side chains
زنجیر قلاب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] زنجیری که در انتهای واگنها نصب میشود تا در شرایط اضطراری و در صورت عمل نکردن قلابهای اصلی عمل کند
-
anchor cable, anchor chain, chain 2, chain cable
زنجیر لنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] زنجیر یا طناب یا سیمی که لنگر را به شناور وصل میکند
-
Markov chain
زنجیر مارکوف
واژههای مصوّب فرهنگستان
[آمار] فرایندی تصادفی که با معلوم بودن حالت کنونی آن، آیندۀ آن از گذشتهاش مستقل است
-
extended chain
زنجیر یازیده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] زنجیری بسپاری که در کشیدهترین حالت خود است
-
grow, lead 2
سمت زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] سمت و سوی زنجیر لنگر در بستر دریا هنگامی که شناور در لنگر است
-
hawse pipe, hawsehole
دالان زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دالان شیبداری که در سینۀ کشتی قرار دارد و محل عبور زنجیر لنگر است
-
riding scope, scope 1
دامنۀ زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] نسبت طول زنجیرِ بهآبدادهشده از دهانۀ دالان زنجیر تا لنگر به ارتفاع دالان زنجیر تا بستر دریا
-
قلعه زنجیر
لغتنامه دهخدا
قلعه زنجیر. [ ق َ ع َ زَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش گوران شهرستان شاه آباد، واقع در 44هزارگزی شمال باختری گهواره . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 460 تن است . آب آن از سراب محلی و محصول آن غلات ، حبوبات ، ذرت ، لبنیا...
-
بادام زنجیر
لغتنامه دهخدا
بادام زنجیر. [ م ِزَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) تکمه ٔ حلقه ٔ زنجیر. (غیاث ). گرهی است در میان ده حلقه ٔ زنجیر که بشکل بادام میباشد و آنرا دانه ٔ زنجیر گویند. (از آنندراج ).
-
خانه ٔ زنجیر
لغتنامه دهخدا
خانه ٔ زنجیر. [ ن َ / ن ِ ی ِ زَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دانه ٔ زنجیر. حلقه ٔ زنجیر : هزار حیف که در دودمان عشق نماندکسی که خانه ٔ زنجیر را بپا دارد. تنها (از آنندراج ).ما ز قید او نمیخواهیم پا بیرون کشیم ورنه در باز است دایم خانه ٔ زنجیر را.کلیم ...
-
chain transfer
انتقال زنجیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] جدا شدن یک اتم از مولکولی دیگر بهوسیلۀ پایانۀ رادیکالی درحالرشد که به رشد آن پایانه خاتمه میدهد و همزمان موجب رشد یک رادیکال جدید میشود