کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنجیری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زنجیری
/zanjiri/
معنی
۱. سزاوار زنجیر شدن؛ خطرناک.
۲. [مجاز] کسی که در بند و زنجیر باشد؛ زندانی.
۳. [مجاز] دیوانه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
chain, concatenate
-
جستوجوی دقیق
-
زنجیری
لغتنامه دهخدا
زنجیری . [ زَ ] (ص نسبی ) کنایه از دیوانه است . (برهان ) (از فرهنگ رشیدی ) (انجمن آرا) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از غیاث ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). ج ، زنجریان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (شرفنامه ٔ منیری ) (انجمن آرا) : متواری راه دلنو...
-
زنجیری
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (ص نسب .) دیوانه ، خطرناک .
-
زنجیری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به زنجیر) zanjiri ۱. سزاوار زنجیر شدن؛ خطرناک.۲. [مجاز] کسی که در بند و زنجیر باشد؛ زندانی.۳. [مجاز] دیوانه.
-
واژههای مشابه
-
تراکتور زنجیری
دیکشنری فارسی به عربی
يرقة
-
segmental phonology
واجشناسی زنجیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] تقطیع گفتار به واحدهای مجزا یا واجها و مطالعۀ واحدهای مذکور
-
chain tiller
دستهسکان زنجیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] دستهسکانی که با طناب یا زنجیری که به دور استوانهای تابیده شده است به حرکت در میآید
-
chain fission yield
بهرۀ شکافت زنجیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مجموع بهرههای شکافتی که محصولات شکافت آنها ایزوبارهایی با عدد جرمی مشخص است
-
جستوجو در متن
-
lockstitch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قفل کردن، کوک زنجیری، کوک زنجیری زدن
-
zaniness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیری
-
vitular
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیری
-
zanyism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیری
-
chainless
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیری
-
sawny
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنجیری