کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زنانگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زنانگی
/zanānegi/
معنی
۱. زن بودن.
۲. (اسم) کارهای مخصوص به زنان.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
femininity, womanhood
-
جستوجوی دقیق
-
femininity
زنانگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] مجموعه ویژگیهایی که ادعا میشود زن بودن را تشکیل میدهند
-
زنانگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) zanānegi ۱. زن بودن.۲. (اسم) کارهای مخصوص به زنان.
-
زنانگی
دیکشنری فارسی به عربی
امرات , انوثة
-
جستوجو در متن
-
femininities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنانگی
-
womanism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنانگی
-
womanishness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنانگی
-
feminization
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنانگی، مونی سازی
-
انوثة
دیکشنری عربی به فارسی
زنانگي , ظرافت
-
بوبول
لهجه و گویش تهرانی
آلت زنانگی
-
نُس، ناز، نوز،’ننس
لهجه و گویش تهرانی
آلت زنانگی.
-
نُنُس
لهجه و گویش تهرانی
آلت زنانگی.
-
womanliness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنانگی، صفات زنانه
-
زنی،زنیت
لهجه و گویش تهرانی
صفت زنانگی و اداره زندگی خانواده
-
muliebrity
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چندتایی، عالم نسوان، وظایف زنانه، زنانگی، مادینگی