کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
cryogenics
زمزایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شاخهای از فیزیک که در آن فرایندهایی بررسی میشود که در دماهای بسیار پایین رخ میدهند متـ . زمزاشناسی
-
cryoscopy
زمسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، مهندسی بسپار] تعیین وزن مولکولی جسم حلشدنی غیرفرّار با حل کردن مقدار معینی از آن در حلاّل و ثبت نزول نقطۀ انجماد
-
cryochemistry
زمشیمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مطالعۀ واکنشهای شیمیایی در دمای خیلیکم
-
cryophysics
زمفیزیک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] شاخهای از فیزیک که به بررسی پدیدهها و فرایندهایی میپردازد که در زمدما رخ میدهند
-
cryomagnetic
زممغناطیسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مربوط به تولید دماهای بسیار کم ازطریق وامغناطش بیدررو در نمک پارامغناطیس
-
آمل زم
لغتنامه دهخدا
آمل زم . [ م ُ زَ ] (اِخ ) آمل شط. آمل مَفازه . رجوع به آمل شود.
-
رود زم
لغتنامه دهخدا
رود زم . [ دِ زَ ] (اِخ ) رودخانه ای است مشهور. رودخانه ای است ، و بعضی گفته اند نام شهری است که این رود از پهلوی آن میگذرد. (حاشیه ٔ دیوان ناصرخسرو) : دهن خشک ماند بگاه نظراگر در دهانش نهی رود زم . ناصرخسرو.ترا فردا ندارد سود آب روی دنیایی اگر بر رو...
-
لا زم
دیکشنری فارسی به عربی
زامي , ضروري , غير قابل للنقض , لازم
-
بسیارلا زم
دیکشنری فارسی به عربی
ضروري
-
نالا زم
دیکشنری فارسی به عربی
غير ضروري
-
ملا زم
دیکشنری فارسی به عربی
خادم , مرافق , ملحق
-
زُم زیدن
لهجه و گویش بختیاری
zom zeydan بالا آمدن سطح خاک بر اثر فشار ریشهگیاهان یا بالا آمدن سطح ماست ترششده.
-
cryoscopic constant
ثابت زمسنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ثابت معادلهای که نشاندهندۀ میزان نزول نقطۀ انجماد براثر حلکردن یک مول مادۀ محلول در یک لیتر حلاّل است
-
cryogenic pump
پمپ زمزایشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] پمپی که با سرد کردن سطح دمای 20 کلوین میتواند خلأ بسیار پایین با فشار حدود 10-8 میلیمتر جیوه ایجاد کند
-
oocyte cryopreservation
زَمداری تخمک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] نوعی فنّاوری که در آن تخمک زن را استخراج و منجمد و نگهداری میکنند متـ . حفظ سرمایشی تخمک