کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمزم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زمزم
/zamzam/
معنی
۱. دعایی که زردشتیان هنگام شستن بدن یا غذا خوردن در ستایش خدای تعالی میخوانند: ◻︎ چو کشکین بخوردند می خواستند / زبانها به زمزم بیاراستند (فردوسی: ۸/۱۵۲).
۲. زمزمه.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زمزم
فرهنگ نامها
(تلفظ: zamzam) چاهی است در مکه و معنی آن ' آهسته آهسته ' است ؛ نام کتابی از مصنفات زرتشت ؛ (در ادیان) دعایی که پیروان زرتشت هنگام عبادت یا غذا خوردن آهسته زیر لب میخوانند.
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زَ زَ ] (اِ) بمعنی آهسته آهسته است چه زم را آهسته گویند. (برهان ). آهسته آهسته و باملایمت و مشفقانه . (ناظم الاطباء). در فرهنگهای پارسی زم را بمعنی آهسته گرفته و زمزم را لغتاً بمعنی آهسته آهسته ... دانسته اند. زم در اوستا و پهلوی بمعنی زمستا...
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زَ زَ ] (اِخ ) چاهی است نزدیک خانه ٔ کعبه شرفها اﷲ. (منتهی الارب ) (آنندراج )(ناظم الاطباء) (از غیاث ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از اقرب الموارد) (از برهان ). و بمعنی آب آن چاه نیز آمده . (آنندراج ). نام چشمه یا چاهی است نزدیک کعبه که با سودن پ...
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زَ زَ ] (اِخ ) نام کتابی است از مصنفات زردشت . (برهان ). کتابی است از تصانیف زردشت . (فرهنگ رشیدی ). نام کتابی است از مصنفات زردشت پیغمبر عجم و آن را «است » نیز گویند. مصراع : «به زمزم همی گفت لب را ببست »، فقیر مؤلف گوید در این معنی تأمل ...
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زَ زَ ] (ع ص ، اِ) شتر گردن دراز. (ناظم الاطباء). نام ناقه ای . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ماء زمزم ؛ آب بسیار . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زِ زَ ] (اِخ ) موضعی است به خوزستان از نواحی جندیشاپور و لفظی است عجمی . (از معجم البلدان ). بر وزن درهم نام موضعی به خوزستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زِ زِ ] (ع اِ) جماعت شتران شش ساله . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). رجوع به زمزمه شود.
-
زمزم
لغتنامه دهخدا
زمزم . [ زُ م َ زِ ] (اِخ ) چاه زمزم . (ناظم الاطباء). رجوع به زَمزَم (اِخ ) شود.
-
زمزم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zamzam ۱. دعایی که زردشتیان هنگام شستن بدن یا غذا خوردن در ستایش خدای تعالی میخوانند: ◻︎ چو کشکین بخوردند می خواستند / زبانها به زمزم بیاراستند (فردوسی: ۸/۱۵۲).۲. زمزمه.
-
زمزم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) zomzom نوعی پارچه.
-
واژههای مشابه
-
بئر زمزم
لغتنامه دهخدا
بئر زمزم . [ ب ِءْ رِ زَ زَ ] (اِخ ) چاه زمزم . نام چاهی به مکه : بئر زمزم از خانه ٔ کعبه سوی مشرق است و بر گوشه ٔ حجرالاسود است و میانه بئر زمزم و خانه چهل و شش ارش است و فراخی چاه سه گز و نیم در سه گز و نیم است . آبش شوری دارد لیکن بتوان خورد و سر ...
-
چاه زمزم
لغتنامه دهخدا
چاه زمزم . [ هَِ زَ زَ ] (اِخ ) چاه معروفی است در شهر مکه . بئر زمزم . رَواء. (منتهی الارب ). رجوع به زمزم شود.
-
چشمه ٔ زمزم
لغتنامه دهخدا
چشمه ٔ زمزم . [ چ َ م َ ی ِزَ زَ ] (اِخ ) چاهی به مسجد الحرام در مکه . رجوع به زمزم شود. || کنایه است از دهان محبوب .
-
زمزم و کوثر
فرهنگ گنجواژه
چشمههای مقدس زمینی و بهشتی.