کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمرد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زمرد
/zomorrod/
معنی
سنگی قیمتی و معمولاً سبزرنگ که در جواهرسازی به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زمرد
فرهنگ نامها
(تلفظ: zomorrod) (معرب از یونانی) (در علوم زمین) از سنگهای قیمتی و عموماً سبز رنگ .
-
زمرد
لغتنامه دهخدا
زمرد. [ ] (اِخ ) نام مادر الناصر لدین اﷲ احمد که زنی ترک و ام ولد بوده . رجوع به تاریخ الخلفاء ص 297 شود.
-
زمرد
لغتنامه دهخدا
زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (معرب ، اِ) معرب «سماراگدوس » یونانی .محمدمعین آرد: یکی از سنگهای قیمتی به رنگ سبز و آن هرچه بزرگتر باشد گرانبهاتر است . قدما می پنداشتند که نظر بر زمرد چشم افعی را کور کند. (فرهنگ فارسی معین ). از سنگهای قیمتی و با رنگی سبز و ز...
-
زمرد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [معرب، مٲخوذ از یونانی] (زمینشناسی) zomorrod سنگی قیمتی و معمولاً سبزرنگ که در جواهرسازی به کار میرود.
-
زمرد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zomorod طاری: zomorod طامه ای: zomorod طرقی: zomorod کشه ای: zomorod نطنزی: zomorod
-
واژههای مشابه
-
زمرّد
فرهنگ فارسی معین
(زُ مُ رُّ) [ معر - یو. ] (اِ.) یکی از سنگ های قیمتی به رنگ سبز که در جواهرسازی به کار می رود.
-
گرد زمرد
لغتنامه دهخدا
گرد زمرد. [ گ َ دِ زُ م ُرْ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از سبزه ٔ نورسته . || خط نودمیده ٔ خوبان . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا).
-
خاک زمرد
لغتنامه دهخدا
خاک زمرد. [ زُ م ُرْ رُ ] (اِ مرکب ) خرده ٔ زمرد. ریزه ٔ زمرد.
-
خاکه زمرد
لغتنامه دهخدا
خاکه زمرد. [ ک َ / ک ِ زُ م ُرْ رُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خرده ٔ زمرد. ذرات زمرد که از تراش قطعات زمرد بدست می آید.
-
خرده زمرد
لغتنامه دهخدا
خرده زمرد. [ خ ُ دَ / دِ زُ م ُرْ رُ ] (اِ مرکب )قطعات کوچک زمرد پس از تراش . خاک زمرد. خاکه زمرد.
-
واژههای همآوا
-
زمرّد
فرهنگ فارسی معین
(زُ مُ رُّ) [ معر - یو. ] (اِ.) یکی از سنگ های قیمتی به رنگ سبز که در جواهرسازی به کار می رود.
-
جستوجو در متن
-
emeralds
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زمرد، زمرد سبز