کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمجر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زمجر
لغتنامه دهخدا
زمجر. [ زَ ج َ ] (ع اِ) تیر باریک از نی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || کلک دراز. ج ، زَماجِر، زَماجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
زمجر
لغتنامه دهخدا
زمجر. [ زِ م َ ] (ع اِ) آواز. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ، زماجر. (ناظم الاطباء). رجوع به زمجرة شود.
-
جستوجو در متن
-
زماجیر
لغتنامه دهخدا
زماجیر. [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زمجر. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). رجوع به زمجر و ماده ٔ قبل شود.
-
زماجر
لغتنامه دهخدا
زماجر. [ زَ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ زَمجَر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ج ِ زمجر و زمجرة. (ناظم الاطباء). زماجیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به همین کلمه ها شود.