کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زلوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زلوف
لغتنامه دهخدا
زلوف . [ زَ ] (ع ص ) عقبة زلوف ؛ راه کوه دور و دراز. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به زلوج شود.
-
زلوف
لغتنامه دهخدا
زلوف . [ زَل ل ] (ع اِ) سر گوسفند. (از دزی ج 1 ص 5).
-
واژههای همآوا
-
ظلوف
لغتنامه دهخدا
ظلوف . [ ظُ ] (ع اِ) ج ِ ظِلف . سُمهای شکافته . زنگله ها.
-
ظلوف
فرهنگ فارسی معین
(ظُ) [ ع . ] (اِ.) جِ ظلف ؛ سم های شکافته .