کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زقال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زقال
لغتنامه دهخدا
زقال . [ زَ ] (اِ) زغال اخته . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). این درختچه در جنگلهای ارسباران بحال وحشی موجود است . آن را در ارسباران زقال و در تهران زقال اخته می خوانند. (جنگل شناسی ساعی ج 2 ص 260). اسم فارسی قرانیا است و آن ثمر درخت است بقدر زیتون و ی...
-
واژههای مشابه
-
زُقال
لهجه و گویش بختیاری
zoqâl زغال.
-
زقال خَف کُن
لهجه و گویش بختیاری
zoqâl xaf-kon زغال خفهکن [قوطى استوانهاىدستهدارى که زغالهاى گداخته اضافى رادر آن مىریزند تا بر اثر نرسیدن اکسیژنخاموش شود] .
-
واژههای همآوا
-
زغال
فرهنگ فارسی معین
(زُ) (اِ.) چوب سوخته که پیش از خاکستر شدن آن را خاموش کنند.
-
ذغال
لغتنامه دهخدا
ذغال . [ ذُ ] (اِ) چوب سوخته ٔ آتش نشانده و کشته که برای بار دیگر سوختن را آماده کنند. فحم . انگشت .زگال . زغال . زوال و برخی آن را با زاء اخت راء نویسند و ظاهراً چنانکه معمول نیز همان است با ذال صحیح باشد چه دغل با دال مهملةنیز به معنی خس و خاشاکی ا...
-
زغال
لغتنامه دهخدا
زغال . [ زُ ] (اِ) انگِشت که فحم نیز گویند. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 334). انگشت و چوب سوخته ٔ که پیش از آنکه کاملاً بسوزد آن را خاموش کرده باشند. (ناظم الاطباء). زگال . (برهان ). زگال . ژگال . شگال . شگار. چوب و دیگر اندامهای گیاهی و نیز انساج حیوانی...
-
زغال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زگال، ژگال› zoqāl جسم سخت و سیاهرنگی که از سوختن بافتهای گیاهی و حیوانی ایجاد میشود و حاوی مقدار زیادی کربن است؛ انگِشت؛ آلاس.
-
زغال
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: zeqâl طاری: zeqâl طامه ای: zoqâl طرقی: zoqâl کشه ای: zoqâl نطنزی: zoqâl
-
زُقال
لهجه و گویش بختیاری
zoqâl زغال.
-
جستوجو در متن
-
حب الشوم
لغتنامه دهخدا
حب الشوم . [ ح َب ْ بُش ْ شو ] (ع اِ مرکب ) سیاه توسه . زقال اخته . رجوع به این دو کلمه شود.
-
ال
لغتنامه دهخدا
ال .[ اَ ] (اِ) درختچه ای است از جنس کرنوس و سه نوع آن در ایران موجود است : 1 -سیاه ال که در سراسر جنگلهای کرانه ٔ دریای مازندران می روید. 2 - زقال اخته که در جنگل های ارسباران بحال وحشی موجود است . 3 - شفت که در جنگل های ارسباران و بجنورد وجود دارد....
-
قرانیا
لغتنامه دهخدا
قرانیا. [ ق َ ] (معرب ، اِ) درختی است کوهی . برش همچو زیتون قابض است و مجفف و مدمل جهت ریشهای بزرگ و پرگوشت کننده ٔ زخمهای ریزه . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). نام درختی کوهی که میوه ٔ آن سرخ وقابض است . (ناظم الاطباء). نام درختی است بزرگ ، و آن در ک...