کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زفیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زفیر
/zafir/
معنی
خارج شدن هوا از ریه؛ دم برآوردن؛ خارج کردن نفس؛ بازدم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
exhalation, expiration
-
جستوجوی دقیق
-
زفیر
فرهنگ فارسی معین
(زَ) [ ع . ] (مص ل .) دم برآوردن .
-
زفیر
لغتنامه دهخدا
زفیر. [ زَ ] (ع مص ) زفیر. دراز کشیدن دم را. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). داخل کردن نفس است و شهیق خارج کردن آن . (از اقرب الموارد). رجوع به زفر شود. || فرورفتن آواز به گلو از سختی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || نالیدن . (تاج المصادر بیهقی )(ترجمان...
-
زفیر
لغتنامه دهخدا
زفیر.[ زِ ] (اِخ ) در میتولژی یونان نام باد مغرب است که بعداً معادل باد ملایم و مطبوع بکار رفته است . (از لاروس ). در اساطیر یونان مظهر باد مغرب و پدر کسانتوس و بالیوس ، اسبهای جاودانی اخیلس که اولی سخن گفتن میدانست و مرگ اخیلس را از پیش خبر داده بود...
-
زفیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] zafir خارج شدن هوا از ریه؛ دم برآوردن؛ خارج کردن نفس؛ بازدم.
-
واژههای مشابه
-
زفير
دیکشنری عربی به فارسی
باختر باد , باد صبا , باد مغرب , نسيم باد مغرب
-
زَفِيرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
نعره دردناک - ناله حسرت بار(در مجمع البيان گفته زفير ، به معني ابتداي عرعر خران و شهيق به معناي آخر آن است . و در کشاف گفته : زفير به معناي کشيدن نفس و شهيق به معناي برگرداندن آن است . و راغب در مفردات گفته : زفير به معناي نفس کشيدن پي در پي است ، به...
-
نَفیر و زفیر
فرهنگ گنجواژه
تنفس.
-
واژههای همآوا
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظَ ] (اِخ ) قلعه ای است به یمن .
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظَ ] (ع ص ) مردی که به هرچه اراده کند دریابد. || نامی از نامهای مردان عَرَب .
-
ظفیر
لغتنامه دهخدا
ظفیر. [ ظِف ْ فی ] (ع ص ) ظَفیر.
-
ضفیر
لغتنامه دهخدا
ضفیر. [ ض َ ] (اِخ ) کوهی است در شام . (معجم البلدان ).
-
ضفیر
لغتنامه دهخدا
ضفیر. [ ض َ ] (ع اِ) هر دسته موی بافته جداگانه . || ضفیر البحر؛ کرانه ٔ دریا. (منتهی الارب ). ضفة البحر.