کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغونه
لغتنامه دهخدا
زغونه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) زغوته . (برهان ). ریسمان که بر دوک ریسند و آنرا... ماسوره نیز گویند. (شرفنامه ٔ منیری ). رجوع به زغوته شود.
-
جستوجو در متن
-
نوردن
لغتنامه دهخدا
نوردن . [ ن َ وَ دَ ] (مص )مخفف نوردیدن است به معنی پیچیدن و طی کردن . (از برهان قاطع) (از آنندراج ). رجوع به نوردیدن شود. || (اِ) نورد. چوبی که آنچه از جامه بافته می شود بر آن پیچند. (برهان قاطع) (آنندراج ) : زغونة دزد و نوردن نورد و شنش روان هزاروپ...
-
زغوته
لغتنامه دهخدا
زغوته . [ زَ ت َ / ت ِ ] (اِ) گروهه ٔ ریسمان خام که بر دوک پیچیده شود، و بجای فوقانی ، نون هم به نظر آمده است (زغونه ). (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). || مخفف زاغوته هم هست که ماسوره باشد. (ناظم الاطباء). زاغوته . ماسور...