کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغنبوت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغنبوت
لغتنامه دهخدا
زغنبوت . [ زَ ن َ ] (اِ) نفرین گونه ای است مانند زهرمار، کوفت و غیره که در جواب کسی که کسی را خواند گویند: علی ! زغنبوت . و نیز در جواب آنکه گوید: چه خورم ؟ یا چه خوری ؟ شام چه داریم ؟ زغنبوت . شاید نوعی زهر یا نوعی بیماری کشنده باشد. (یادداشت بخط مر...
-
واژههای مشابه
-
زَغنبوت،() بگیری
لهجه و گویش تهرانی
مرگ!،خفه!
-
واژههای همآوا
-
زغنبوط
لغتنامه دهخدا
زغنبوط. [ زَ ن َ ] (اِ) زغنبوت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به زغنبوت شود.
-
جستوجو در متن
-
زغنبوط
لغتنامه دهخدا
زغنبوط. [ زَ ن َ ] (اِ) زغنبوت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به زغنبوت شود.
-
زغنبود
لغتنامه دهخدا
زغنبود. [ زَ ن َ ] (اِ) زغنبوت . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به همین کلمه شود.
-
قزل قرت
لغتنامه دهخدا
قزل قرت . [ ق ِ زِ ق ُ ] (ترکی ، اِ مرکب ) (از: ترکی قزل ، سرخ + قُرت ، گرگ ) نفرینی است مانند زهرمار، زغنبوت ، کوفت ، کوفت کاری ، درد بیدرمان .
-
زهر مار
لغتنامه دهخدا
زهر مار. [ زَ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) لعاب حیه . سمی که از نیش مار برآید و اغلب کشنده است و امروزه از انواع این زهرها در داروسازی استفاده می نمایند و قدما آنرا معادل سمی مهلک می گرفته اند : می دشمن مست و دوست هشیار است اندک تریاق و بیش زهر مار ...
-
کوفت
لغتنامه دهخدا
کوفت . (اِمص ، اِ) به معنی آسیب و آزار و ضربی باشد که از سنگ و چوب و مشت و لگد و امثال آن به کسی رسد. (برهان ). به معنی آسیب و آزار و ضربی که از سنگ و چوب به کسی برسد یا لگد اسب یا از افتادن اسب . (آنندراج ). ضربی که از چوب و سنگ و مشت و لگد و مانند ...
-
درد
لغتنامه دهخدا
درد. [ دَ ] (اِ) وجع. الم . تألم . هو ادراک المحسوس المنافی ، من حیث هو مناف . (یادداشت مرحوم دهخدا). درد، خبر یافتن است ازحال ناطبیعی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رنج تن و رنج روح و رنج دل و آزار و وجع و الم . (ناظم الاطباء). رنج شدید عضوی یا عمومی که ...