کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغراش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زغراش
/zaqrāš/
معنی
خردهریزۀ پوست که پوستیندوزان جدا میکنند و دور میریزند؛ خردهریزۀ پوستین.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغراش
فرهنگ فارسی معین
(زَ) (اِ.) خرده ریزهای پوست که پوستین دوزان به دور اندازند.
-
زغراش
لغتنامه دهخدا
زغراش . [ زَ ] (اِ) ریزه های پوست باشد که پوستین دوزان بدور اندازند. (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ). و آن را زغریماش نیز نوشته اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). خرده ریزهای پوست که پوستین دوزان بدور اندازند. (فرهنگ فارسی معین ) (از ناظم الاطباء). || ت...
-
زغراش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹زاغراش، زغرغاش، زغریماش› [قدیمی] zaqrāš خردهریزۀ پوست که پوستیندوزان جدا میکنند و دور میریزند؛ خردهریزۀ پوستین.
-
جستوجو در متن
-
زغریماش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] zaqrimāš = زغراش
-
زغرغاش
لغتنامه دهخدا
زغرغاش . [ زَ غ َ] (اِ) زغراش . (ناظم الاطباء). رجوع به زغراش شود.
-
زغریماش
لغتنامه دهخدا
زغریماش . [ زَ ] (اِ) زغراش . (ناظم الاطباء). خرده ریزه های پوستین که بدور اندازند : چو پوست قاقم و سنجاب خسروان پوشندچو قیمت آرد آن جایگاه ، زغریماش .؟ (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).