کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغارچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زغارچه
/zaqārče/
معنی
= غازایاقی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغارچه
لغتنامه دهخدا
زغارچه . [ زَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) گیاهی است بهاری و با سرکه خورند بغایت لذیذ است و آنرا به عربی رجل الغراب خوانند چه شباهتی به پای کلاغ دارد و بیخ آن قولنج را نافع است . (برهان ) (آنندراج ). آطریلال و رجل الغراب که مردم تهران قازیاغی گویند و یکی از...
-
زغارچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] zaqārče = غازایاقی
-
جستوجو در متن
-
غازایاقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [ترکی] ‹غازیاقی، غازیاغی› (زیستشناسی) qāz[']ayāqi گیاهی بیابانی، با برگهایی دراز و بریده شبیه پای کلاغ، گلهایی سفید، ارتفاعی درحدود ۳۰سانتیمتر، و تخمهایی ریز و تلخ مزه. بهعنوان سبزیخوردن مصرف میشود؛ پای کلاغ؛ کلاغپا؛ زغارچه؛ آطریلا...
-
چه
لغتنامه دهخدا
چه . [ چ َ / چ ِ ] (پسوند تصغیر) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است . (در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه ٔ تصغیر است ). (حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده ٔ تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه . (...