کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغ
لغتنامه دهخدا
زغ . [ زَ ] (اِ) زاغ . کلاغ . (ناظم الاطباء).
-
زغ
لغتنامه دهخدا
زغ . [ زُغ غ ] (ع اِ) گند بغل سیاهان یا عام است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). گند بغل و گند بغل سیاهان . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
زُغ زُغ
فرهنگ گنجواژه
درد ملایم.
-
زُغ زُغ کردن
لهجه و گویش تهرانی
درد خفیف تکرار شونده
-
زُغ و زُغ
فرهنگ گنجواژه
درد زخم و کمر.
-
واژههای همآوا
-
زق
فرهنگ فارسی معین
(زَ قّ) [ ع . ] (مص ل .) خوراک دادن مرغ به جوجه .
-
ذغ
لغتنامه دهخدا
ذغ . [ ذَغ غ ] (ع مص ) آرمیدن با.
-
زق
لغتنامه دهخدا
زق . [ زَق ق ] (ع مص ) سرگین انداختن مرغ و جز آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || چینه دادن مرغ ، بچه را به منقار. (تاج المصادربیهقی ) (از زوزنی ) (از دهار). خورش دادن چوزه را، مرغ به دهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ...
-
زق
لغتنامه دهخدا
زق . [ زِق ق ] (ع اِ) خیک می و جز آن . (دهار). خیک یا پوستی است برای شراب و جز آن که موی آن رابریده باشند نه برکندیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سقاء. (اقرب الموارد). سقاء. مشک . خیک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مشک که در آن آب پر کن...
-
زق
لغتنامه دهخدا
زق . [ زُ ق ق ] (ع اِ) می . ج ، زَقَقَة. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ج ِ زُقَّة. (اقرب الموارد).
-
ضق
لغتنامه دهخدا
ضق . [ ض َق ق ] (ع اِ) حکایت کردن آواز سنگ را که بر سنگ افتد. (منتهی الارب ).
-
ذُقْ
فرهنگ واژگان قرآن
بچش
-
ذِقْ
لهجه و گویش گنابادی
zegh در گویش گنابادی یعنی سوزش ، خارش ، سرما