کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعموم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زعموم
لغتنامه دهخدا
زعموم . [ زُ ] (ع ص ) درمانده به سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، زعامیم . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
زاموم
لغتنامه دهخدا
زاموم . (ع اِ) نام عامیانه ٔ نوعی دمل است که آن را ابوکعیب نیز گویند. (از دائرة المعارف بستانی ). و هم در آن کتاب در ذیل کلمه ٔ ابوکعیب آمده : التهابی است خاص حاصل در غددی که در نواحی گوش انسان قرار دارد و آن را به لاتین شینانکی پرتیدیا یا پاروتیلس ،...
-
جستوجو در متن
-
زعوم
لغتنامه دهخدا
زعوم . [ زَ ] (ع ص ، اِ) درمانده به سخن . رجوع به زعموم شود. || زن کم پیه و بسیارپیه (از اضداد است ). || شتر ماده و جز آن که در آن شک کنند که پیه دارد یا نه ، پس بدست امتحان کرده شود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).