کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعبر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زعبر
لغتنامه دهخدا
زعبر. [ ] (ع مص ) زعبل . رجوع به زعبل شود. (دزی ج 1 ص 591). || فریفتن . گول زدن . (از دزی ایضاً). رجوع به ماده ٔ بعد و زعبل شود.
-
واژههای همآوا
-
ذابر
لغتنامه دهخدا
ذابر. [ ب ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از ذَبر، استواردانش . استوار در علم .
-
زئبر
لغتنامه دهخدا
زئبر. [ زِءْ ب ِ / زِءْ ب ُ / زُءْ ب ُ / زُءْ ب َ / زَءْ ب َ ] (ع اِ) پرزه ٔ جامه . (منتهی الارب ). آنچه از درز جامه ظاهر می گردد. (از اقرب الموارد) (قاموس ). گاه به ضم یاء گویند و در لغت عرب وزن فعلل (به ضم لام اول ) جز این کلمه و ضئبل و خرفع نیامده...
-
زابر
لغتنامه دهخدا
زابر. [ ب َ ] (ع اِ) اخذه بزابره ؛ گرفت آن را همه . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
زعبل
لغتنامه دهخدا
زعبل . [ ] (ع مص ) راه رفتن با غرور و جاه طلبی . (از دزی ج 1 ص 591). || زعبر و غالباً زعبل . تاب خوردن ، تلوتلو خوردن در راه رفتن . (از دزی ایضاً). رجوع به زعبر شود.