کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعامت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
زعامت
/za'āmat/
معنی
ریاست؛ مهتری؛ بزرگی؛ پیشوایی؛ پذرفتاری.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پیشوایی، رهبری، ریاست، سروری، قیادت
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
زعامت
واژگان مترادف و متضاد
پیشوایی، رهبری، ریاست، سروری، قیادت
-
زعامت
فرهنگ فارسی معین
(زَ مَ) [ ع . زعامة ] (اِمص .) ریاست .
-
زعامت
لغتنامه دهخدا
زعامت . [ زَ م َ ] (ع اِمص ) برابر با زعامة عربی ، پیشوایی . ریاست . سروری . (از فرهنگ فارسی معین ). مهتری . مهتر شدن . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا) : پس از این هر روز وجیه تر بود تا این که درجه ٔ زعامت حجاب یافت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 286). که چنین مرد...
-
زعامت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: زعامة] [قدیمی] za'āmat ریاست؛ مهتری؛ بزرگی؛ پیشوایی؛ پذرفتاری.
-
واژههای همآوا
-
زعامة
لغتنامه دهخدا
زعامة. [ زَ م َ ] (ع مص ) پذرفتار شدن . (ترجمان جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ). ضامن و پذرفتار گردیدن . (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مهتری کردن . (دهار). مهتر شدن . || گمان بردن : زعمتنی کذا؛ گمان بردی و دانستی مرا ...
-
زعامة
لغتنامه دهخدا
زعامة. [ زَ م َ / زَع ْ عا م َ ] (ع اِ) گاو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). گاو ماده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زعامة
لغتنامه دهخدا
زعامة. [ زِ م َ ] (ع اِ) املاک خالصه که جهت مصارف عسکری داده میشود. (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
رهبری
واژگان مترادف و متضاد
امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت
-
ریاست
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، بزرگی، پیشوایی، حکومت، زعامت، سرپرستی، سروری، مدیریت، مهتری
-
سروری
واژگان مترادف و متضاد
آقایی، پیشوایی، خواجگی، ریاست، زعامت، سیادت ≠ بندگی، چاکری
-
کیایی
واژگان مترادف و متضاد
۱. امیری، پادشاهی، حکومت ۲. بزرگی، زعامت، سزوری
-
امامت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ولایت ۲. پیشوایی، رهبری، زعامت ۳. پیشنمازی ≠ پسنمازی، مامومی
-
پیشوایی
واژگان مترادف و متضاد
تسلط، حکومت، رهبری، ریاست، زعامت، سروری، فرماندهی، فرمانروایی، قیادت