کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زریو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زریو
لغتنامه دهخدا
زریو. [ زَ ] (اِ) بمعنی وقار باشد و آن نگاهداشت نفس است از حرکات قبیحه که از قوت شهوانی ظاهر گردد. (برهان ) (آنندراج ). وقار. سنگینی . تقوا. پرهیزگاری . و نگاهداری نفس از حرکات قبیحه و شهوانی .(ناظم الاطباء). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است...
-
جستوجو در متن
-
زریوه
لغتنامه دهخدا
زریوه . [ زَ ری وَ / وِ ] (اِ) بمعنی ناچیز گشتن ازخود باشد و آن را به عربی فنا فی اﷲ خوانند. (برهان ). بی خودی و بی خبری از خود. آشفتگی . پریشانی . (ناظم الاطباء). رجوع به زریو شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).