کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرین آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان ایجرود است که در بخش مرکزی شهرستان زنجان واقع است و 492 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان بزینه رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان و 47 هزارگزی جنوب قیدار بر سر راه عمومی واقع است و 2196 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان چهاراویماق است که در بخش قره آغاج شهرستان مراغه واقع است و 140 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان خسروآباد شهرستان بیجار است که در ده هزارگزی باختر خسروآباد واقع است و 355 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَر ری ] (اِخ ) دهی از دهستان دالوند است که در بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد و نه هزارگزی شال خاوری زاغه واقع است و 300 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان دامنکوه است که در بخش حومه ٔ شهرستان دامغان و نوزده هزارگزی خاور دامغان واقع است و 720 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی از دهستان میان دورود است که در بخش مرکزی شهرستان ساری و دوازده هزارگزی جنوب خاوری ساری واقع است و 960 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) دهی ازدهستان اسفند آباد است که در بخش قروه ٔ شهرستان سنندج و هیجده هزارگزی شمال خاور قروه واقع است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زرین آباد
لغتنامه دهخدا
زرین آباد. [ زَرْ ری ] (اِخ ) یکی از بخشهای ده گانه ٔ شهرستان ایلام است که در جنوب کبیرکوه واقع است و از 25 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل یافته و در حدود 5000 تن سکنه دارد. مرکز بخش پهله و قرای مهم آن میمه ، گولاب ، بهرام آباد و مشهد است . (از فرهنگ جغرافی...
-
واژههای مشابه
-
گوی زرین
لغتنامه دهخدا
گوی زرین . [ ی ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گوی که از زر باشد. || آفتاب . خورشید. شمس . رجوع به گوی زر شود.
-
گاو زرین
لغتنامه دهخدا
گاو زرین . [ وِ زَ / زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صراحی که بشکل گاو از طلا سازند. خم شراب : چند خواهی ز آهوی سیمین گاو زرین که میخورد گلنار. خاقانی .آهوی شیرافکن ما گاو زرین زیردست از لب گاوش لعاب لعل سان انگیخته . خاقانی .ز آهوی سیمین طلب گاو ز...
-
زریندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarrin doxt) (= زری دخت) ، ← زری دخت .
-
زرینمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: zarrin mehr) (زرین + مهر = خورشید) ، خورشید طلایی (رنگ) ؛ (به مجاز) زیبا روی آفتاب چهره .
-
نعل زرین
لغتنامه دهخدا
نعل زرین . [ ن َ ل ِ زَرْ ری ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نعلی که از طلا ساخته باشند.- نعل زرین بر اسب زدن ؛ کنایه از کمال نمودن . (آنندراج از اسکندرنامه ٔ بری ). کنایه از توانگری و ثروتمندی است .